گواهى آنان را ـ در كنار شهادت خود ـ عامل تقويت رسول گرامى خود صلى الله عليه و آله وسلم در برابر منكران (از ميان امت) برگزيده باشد!]، امرى بسيار غريب است. و با واقعيت خارجى سازگار نيست (به ويژه درباره برخى از اشخاص ياد شده).
قسم دوم : روايات متعددى از طرق شيعه و سنى وارد شده، كه منظور از «دارنده علم كتاب» در اين آيه، شخص امام علىبن ابيطالب عليه السلام و سپس ساير امامان از عترت پاك رسول صلى الله عليه و آله وسلمهستند، كه عالم به قرآناند، برخلاف ديگران. مانند آنچه حاكم حسكانى حنفى در «شواهد التنزيل» (ج 1، 310ـ307) ؛ شيخ طوسى در «تبيان» (ج 13، 267 ـ 268 ) ؛و حسنى ارموى در تعليقاتش بر كتاب «نهج الحق...» علامه حلى (نهج الحق، 189) و ديگران آوردهاند.
بعلاوه اين روايات، تأييد مىشوند با برخى ديگر از روايات مهم و مورد اتفاق امت اسلامى، مانند حديث ثقلين (ر. ك. ميرحامد حسين: عبقات الانوار، مجلدحديث ثقلين) و روايات راسخين در علم ؛ از جمله اين سخن منقول از حضرت على عليه السلام : «اين الذين زعموا انهم الراسخون فى العلم دوننا كذبا و بغيا...»(نهجالبلاغه، خ 144) «كجايند آنان كه پنداشتند، به جز ما اهل پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمراسخان در علم قرآن هستند؟! در حالى كه اين (ادعا و پندارشان) از روى دروغ و سركشى ـ بر ما و بر حق مسلم ما ـ بود...؟!»
در كتاب «النور المبين فى تفسير اميرالمؤمنين» ج 1 ؛ مقدمه هشتم با عنوان «دارنده علم كتاب» به همين موضوع اختصاص يافته و ذيل عناوين فرعى مجموعا 35 حديث ـ با ذكر منبع، ترجمه و برخى توضيحات مفيد ـ آورده است(فضلى 1383 : 550 ـ 513).
در آن كتاب، در اين زمينه (همان / 550)، از كتاب «كنز العمال» تأليف متقى هندى عالم بزرگ سنى مذهب نقل كرده كه على بن ابيطالب عليه السلام ضمن خطبهاى فرمود: «سلونى قبل ان تفقدونى؛ فانى لا اسئل عن شىء دون العرش الاّ اخبرت عنه» (كنز العمال، 6: 4 و 5) «پيش از آن كه مرا از دست بدهيد، از من بپرسيد؛ زيرا هرچه را كه پايينتر از عرش خداست از من بپرسيد، شما را از آن آگاه مىكنم».
2 ـ 4 ـ 4 ـ براساس ادلّه فوق ـ كه تفصيل آنها نياز به گفتارى مستقل دارد ـ مصداق منحصر به فرد براى «من عنده علم الكتاب»، امام على بن ابىطالب و بعد از حضرتش،