تفسير القرآن»، مفتى اسكندريه فرستادم. او در برابر اين هديه عالى و وديعه الهى از من تشكّر و سپاسگزارى كرده بود و درباره آن، مدحى سرشار و ثنايى بسيار، بدين مضمون نوشته بود كه: «سلام و رحمت و بركات خدا بر شما باد! نامه گرامى، مدّتى پيش به ضميمه كتاب صحيفه از سخنان امام زاهد اسلام، على زينالعابدين بن امام حسين شهيد عليهماالسلامريحانه مصطفى صلى الله عليه و آله وسلمرسيد. كتاب را با دست تكريم دريافت داشتم و آن را كتابى يگانه يافتم كه شامل و فراگيرِ دانشها و معارف و حكمتهايى است كه در هيچ كتابى جز آن، يافت نمىشود. به راستى اين از بدبختى و بداخترى است كه ما (عالمان اهل سنّت) تا اكنون، بر اين اثرِ گرانبها و گرانسنگ و گوهرِ بر جاى مانده و جاويدان و پايدار از بر جاى ماندههاى نبوّت و خاندان پيامبر، دست نيافتهايم. من هرگاه اين كتاب را مطالعه كردم و در مفاهيم بلند آن انديشيدم، آن را كتابى يافتم فراتر از كلام مخلوق (آدميان) و فروتر از كلام خالق (آفريدگار). به راستى كه چه كتاب نيكويى است. خداوند شما را در برابر اين پيشكش عالى، بهترين پاداش را بخشد و به نشر دانش و ارشاد، توفيق دهد. و شما را از اين خدمت مىسزد.» ۱
قضيههاى متعدّد ديگرى شنيدهايم كه بعضى از بزرگان و فضلا، وقتى كتاب صحيفه سجّاديه را به عالمان و انديشمندان ديگر فرقههاى اسلامى اهدا نمودهاند، آنان پس از مطالعه، جذب آن ادعيّه الهى گشتهاند. شيخ سبط ابن جوزى، پس از مطالعه و دقّت نظر در صحيفه سجّاديه مىگويد: «اگر على زينالعابدين عليه السلام و صحيفه او نبود، مسلمانان، شيوه سخن گفتن و رويارويى با خداوند و رازگويى با پروردگار خويش و عرض حاجت به بارگاه ربوبى را نمىدانستند، و او بود كه شيوه گفتگو با آفريدگار بزرگ و شِكوه بردن در سختىها و گرفتارىها به پيشگاه او را به ما آدميان آموخت. بنا بر اين، اين بزرگوار، ـ كه خداى از او خوشنود باد ـ نسبت به مسلمانان تا روز رستاخيز، حقّ آموختن و آگاهاندن را دارند.» ۲
1.ـ اسرار خاموشان (شرح صحيفه سجّاديه)، محمّدتقى خلجى، صفحههاى ۱۳۷ و ۱۳۸.
2.ـ همان.