صفات خدا در قرآن و نهج‏ البلاغه - صفحه 13

كرمه على الخطائين من موحديه، الى غير ذلك من الالحاد المعروف بالجائفة المتقلّبين عدلية المزكّين لانفسهم و هو اعلم بمن اتّقى»
خلاصه ترجمه: زمخشرى از تحميل عقائد فاسده خود، در هر كجا كه مجال يابد، كوتاهى نمى‏كند. اگر مقصود او معرّفى اسماء حسنى باشد، بايد عامّ بودن قدرت خدا و خالقيت او همه چيز را ـ حتى افعال بندگانش را ـ نام برد، و اينكه لازم نيست هيچ مصلحتى را كه بندگان مى‏پندارند، رعايت كند، و اين كه او رؤيت خود را وعده داده است و وعده او حق است، پس بندگان در آخرت او را خواهند ديد. و اگر مقصود معرفى الحاد است، انكار مطالب گفته شده را كه از زمخشرى سرزده است، الحاد بايد شمرد.
خلاصه كلام اينكه اين دو گروه در توصيف خداى متعال، تضادّ و تنازع مطلق دارند. پس چگونه ممكن است بگوييم تعيين اوصاف خدا به عقول بشر وانهاده شده است؟

كلام علامه طباطبايى و نقد و بررسى آن

شگفت است از صاحب الميزان كه منكر توقيفيّت اسماء گرديده است. ايشان در بحثى كه در ذيل آيه مباركه تحت عنوان «كلام فى الاسماء الحسنى فى فصول» آورده است، در شماره 7 چنين مى‏گويد:
«هل أسماء الله توقيفيّة؟ تبيّن مما تقدّم أن لا دليل على توقيفيّة اسماء الله تعالى من كلامه، بل الأمر بالعكس. و الذى استدلّ به على التوقيف من قوله: ولله الاسماء الحسنى فادعوه بها و ذروا الذين يلحدون فى أسمائه ـ الآية، مبنىّ على كون اللام للعهد و أن يكون المراد بالالحاد، التعدّى الى غير ما ورد من أسمائه من طريق السمع و كلا الامرين مورد نظر لما مرّ بيانه» (الميزان ج 8 ـ ذيل الآية)
خلاصه ترجمه: آيا اسماء خدا توقيفى است؟ از آنچه قبلاً بيان شد، روشن مى‏گردد كه دليلى بر توقيفى بودن، از كلام خدا وجود ندارد، بلكه امر برعكس است. و استدلالى كه براى توقيفى بودن اسماءالله از آيه ولله الاسماء الحسنى شده، مبنىّ بر دو مطلب است: يكى اينكه الف و لام در الاسماء الحسنى براى عهد باشد (نه

صفحه از 17