«سرافكنده بودن» توصيف مىفرمايد، «تنزيه خالق را از مشابهت آفريدگان» نشان معرفت آن ملائك مىشمرد و به بشرهايى كه به اين مقام تسبيح و تقديس نرسيدهاند، تعريض و كنايه دارد.
2 ـ در همين خطبه (شماره 1) در آنجا كه به بعثت رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم اشاره دارد، مىفرمايد:
«الى ان بعث الله سبحانه محمّدا رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم ... واهل الارض يومئذ ملل متفرقة و أهواء منتشرة و طرائق متشتّتة، بين مشبّه لله بخلقه أو ملحد فى اسمه او مشير الى غيره، فهداهم به من الضلالة و أنقذهم بمكانه من الجهالة»تا وقتى كه خداى سبحان، حضرت محمّد صلى الله عليه و آله وسلم را مبعوث به رسالت فرمود، در حالى كه مردم آيينهاى گوناگون و هوسهاى پراكنده داشتند و به راههاى مختلف مىرفتند: يك دسته خدا را به خلق وى تشبيه مىكردند و يك عده در نام او (و توصيف) او كج مىرفتند يا اصلاً غير او را به جاى او مىگرفتند. پس خداى تعالى به وسيله رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم ايشان را از گمراهى رهانيد و از جهالت و نادانى نجات داد.
3 ـ در خطبه 112 درباره ملك الموت مىفرمايد:
«هل تحسّ به اذا دخل منزلاً؟ ام هل تراه اذا توفّى اَحدا؟ بل كيف يتوفّى الجنين فى بطن أمّه؟ أيلج عليه من بعض جوارحها؟ أم الرّوح أجابته باذن ربّها؟ ام هو ساكن معه فى أحشائها؟ كيف يصف الهه من يعجز عن صفة مخلوق مثله؟»آيا او (ملك الموت) را وقتى داخل خانهاى مىشود، حسّ مىكنى؟ يا او را وقتى كه كسى را قبض روح مىكند، مىبينى؟ (بالاتر اين كه) وقتى جنين را در شكم مادر قبض روح مىكند، چگونه است؟ آيا از بعضى اعضاء مادر وارد مىشود؟ يا روح جنين به اذن پروردگار، او را اجابت مىكند؟ يا ملك الموت از قبل، در درون مادر، همراه جنين ساكن شده است؟
چگونه كسى كه آفريدهاى همچون ملك الموت را نمىتواند توصيف كند، امكان دارد خدايش را توصيف كند؟