مرورى بر احاديث معرفت خدا (1) - صفحه 23

در اين سلسله مقالات، سعى مى‏شود دو بحث مهم از مباحث قرآنى ۱ يعنى معرفت خداوند سبحان و اسماء و صفات الهى مورد بحث و بررسى دقيق قرار گيرد، به برخى از آراء و انظار اشاره شود، نظر نويسنده مقالات روشن شود و موارد ابهام و اشكال آنها بيان گردد.
روشن است كه نويسنده محترم، از طرفى با آراء و افكار فلاسفه و عرفا در اين دو زمينه اختلاف نظر دارد و به هيچ وجه مطالب آنها را در باب معرفت خدا و اسما و صفات، مطابق با معارف قرآنى نمى‏داند. از اين رو، با روش علمى خودِ آنان، به نقد مطالب آنان پرداخته است. به يقين مى‏توان گفت كه جناب ايشان در اين خصوص، سخنان قوى و محكمى دارد و اشكالات قوى بر مطالب آنان وارد ساخته است. ولى افسوس كه در مطالب ايشان نظريه دقيق و محكمى در باب معارف قرآنى ـ دست كم در اين دو بحث مهم و اساسى ـ ديده نمى‏شود.
ما، در اين دو موضوع، ابتدا برخى از كلمات ايشان را ذكر مى‏كنيم، آنگاه به توضيح و تبيين مشكلات آنها مى‏پردازيم.

1 ـ 2 ـ معرفت خدا در نگاه نويسنده مقالات

براى آغاز بحث، برخى از جملات ايشان، از شماره‏هاى 4 تا 6 سفينه نقل مى‏شود:
* هيچ‏گونه تشابه و تناسخى بين خدا و خلق نمى‏باشد. و اساساً شناخت او بر مبناى مغايرت با مخلوقات است. (سفينه، شماره 4، ص 47)
* سنخ ذات او با همه ذاتها مغاير است و در همه شؤونش منحصر به فرد است.(همان، ص 48) بارى، ذات حق تعالى ناشناخته است و به همين دليل از بحث در ذات او نهى اكيد شده است ۲ . و أنّ إلى ربّك المنتهى... ادراك ما در مورد

1.ـ منظور قرآن بما هو قرآن نيست، بلكه مقصود قرآن با تبيين اهل بيت عليهم ‏السلام است. پس وقتى مى‏گوييم معارف قرآنى، به هيچ وجه كنار گذاشتن عترت از قرآن نبايد تصوّر شود.

2.ـ توجه شود كه معرفت خدا با بحث از خدا و تفكّر در خدا يكى دانسته شده است و گمان شده كه منظور از نهى از تفكّر در ذات خدا، آن است كه ذات خدا قابل شناخت نيست؛ در حالى كه اين استفاده از آيه شريفه و روايات مباركه صحيح نيست. در ادامه در اين باره به تفصيل سخن خواهيم گفت.

صفحه از 61