مرورى بر احاديث معرفت خدا (1) - صفحه 24

خداى متعال، اين است كه او موجودى است مغاير همه اين اشيائى كه ما مى‏توانيم بشناسيم و احكام اين اشيا...بر او جارى نمى‏باشد. (همان، ص 49)
* ايشان اين كلام اميرالمؤمنين عليه ‏السلام را نقل مى‏كند كه:
كُلُّ مَعْرُوفٍ بِنَفْسِهِ مَصْنُوع۱هر چيزى كه خودش و ذاتش شناسايى شود مخلوق و آفريده است.
بعد مى‏نويسد:
از اين جمله فهميده مى‏شود كه معرفت خدا تنها از راه آيات و نشانه‏ها ممكن است. (همان، ص 54)
سپس ايشان اين كلام ديگر از اميرالمؤمنين عليه ‏السلام را نقل مى‏كند كه:
لا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعَيانِ وَ لكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الإِيمَان۲چشمها با نگريستن او را درك نمى‏كنند، ولى دل‏ها به حقيقت ايمان او را درك مى‏كنند.
آنگاه مى‏نويسد:
اين كلام اشاره به راه ديگرى براى معرفت خدا ندارد، بلكه نتيجه همان دقت در آيات را ـ كه حقيقت ايمان را در دل استوار مى‏كند ـ بيان مى‏فرمايد.(همان، ص 54)
* شيوه قرآن كريم در معرفى خداى تعالى، توجه دادن به نشانه‏هاى او در آفرينش است. (همان، ص 55)
* اگر بنا است خالقى در كار باشد (كه البته هست) بايد حكم او غير حكم مخلوقات و سنخ او غير سنخ ممكنات باشد. (همان، ص 56)
* از سخنان اميرالمؤمنين و ديگر امامان از فرزندانش صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين چنين استفاده مى‏شود كه هيچگونه مشابهت و مسانختى بين خدا و خلق وجود ندارد.

1.ـ توحيد صدوق / ۳۴؛ نهج البلاغه / ۲۷۲ خطبه ۱۸۶

2.ـ نهج البلاغه / ۲۵۸.

صفحه از 61