مرورى بر احاديث معرفت خدا (1) - صفحه 49

شخص او را به وحدت عددى مى‏يابيم، بدون اينكه او براى ما به ديگرى مشتبه شود ۱ سپس بعد از معرفت حضورى زيد، وقتى صفات او را يكى پس از ديگرى به صورت روشن مى‏شناسيم، معرفت ما نسبت به او و علم ما به احوال او كامل مى‏گردد. امّا اگر او را به چشم خويش نديده باشيم و بخواهيم معرفت او را به واسطه اوصاف به دست آوريم، در اين صورت شناخت ما نسبت به او، فقط به عنوان امورى كلى خواهد بود كه موجب تمايز او از ديگرى نمى‏شود وحدت شخصى و عددى او را اثبات نخواهد كرد، چنان كه اگر ما شخص زيد را اصلاً نديده باشيم و فقط بدانيم كه او انسانى سفيد رنگ ،بلند قامت و زيبا اندام است، در اين صورت او با ديگر انسانها در اين اوصاف مشترك خواهد بود تا اينكه خود او را در خارج ببينيم و اين اوصاف را با او انطباق بدهيم. و اين است معناى عبارت امام صادق عليه ‏السلام كه مى‏فرمايد: « معرفت شخص شاهد، مقدم بر صفت اوست و معرفت صفت غايب، مقدم بر شناخت خود اوست».
پس راه حق در معرفت خداوند، آن است كه ابتدا خود خدا شناخته شود و آنگاه صفات او شناخته شود و پس از آن خلق به او شناخته شود نه بر عكس.
اگر ما خدا را به غير او بشناسيم، در حقيقت او را هرگز نمى‏شناسيم. و اگر چيزى از خلق او را، نه به واسطه او بلكه به غير او بشناسيم، معرفت ما نسبت به آن شيء جدا از معرفت خداست و آنچه شناخته‏ايم، هيچ ارتباطى با خدا پيدا نمى‏كند، و نياز او به خدا هرگز معلوم نمى‏شود ۲ پس بايد خداوند پيش از هر چيزى شناخته شود و آنگاه همه موجودات با تمام نيازهايشان به او شناخته گردد تا معرفت

1.ـ يعنى در موقعى كه مقابل ديدگان ما قرار دارد، او را از ديگران تمايز مى‏دهيم. و اگر شخص ديگرى هم در كنار او و با تمام خصوصيات او موجود باشد، باز هم آن دو را جدا از هم مى‏يابيم و خصوصيات مكانى، آن دو را از هم متمايز مى‏كند.

2.ـ يعنى اگر ما به خلق بدون خدا بنگريم، امورى را مى‏بينيم بدون ارتباط با خدا كه نياز آنها را به خدا، به هيچ وجه درك نمى‏كنيم و همين‏گونه آنها را به خداى سبحان نمى‏توانيم ارتباط بدهيم. ولى اگر از ناحيه خدا، خلق خدا را بشناسيم، ارتباط آنها را با خدا برقرار مى‏كنيم و مى‏يابيم كه آنها چگونه قائم به خدا هستند.

صفحه از 61