به دو صورت است: رؤيت قلبى و رؤيت به چشم. كسى كه رؤيت قلبى را قائل باشد، به حق دست يافته؛ امّا كسى كه رؤيت به چشم را معتقد باشد، به خدا و آيات او كافر شده است.
در اين حديث شريف، حقّ معرفت خداوند سبحان اثبات شده است. در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود:
إِنَّ لُِمحِبِّينَا فِي السِّرِّ وَ الْعَلانِيَةِ عَلامَاتٍ يُعْرَفُونَ بِهَا.
قَالَ الرَّجُلُ: وَ مَا تِلْكَ الْعَلامَاتُ؟
قَالَ: تِلْكَ خِلالٌ أَوَّلُهَا أَنَّهُمْ عَرَفُوا التَّوْحِيدَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ أَحْكَمُوا عِلْمَ تَوْحِيدِه. 1 دوستان ما در نهان و آشكار نشانههايى دارند كه به واسطه آنها شناخته مىشوند.
شخصى پرسيد:اين نشانهها چيست؟
حضرت فرمود: اينها ويژگىهايى است. نخستين آنها آن كه آنان توحيد را به حقّ معرفت مىشناسند و علم توحيد الهى را محكم و استوار كردهاند.
بنابراين حق معرفت خداوند سبحان در مورد اشخاص، به اندازه درجات ايمان آنها بستگى دارد. در حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم درباره سرلوحه علم پرسيدند. حضرت در جواب فرمود:
مَعْرِفَةُ الّلهِ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ. پرسيدند: معرفت خدا به حقّ معرفتش چيست؟
حضرت فرمود:
تَعْرِفُهُ بِلا مِثْلٍ وَ لا شِبْهٍ وَ لا نِدٍّ، وَ أَنَّهُ وَاحِدٌ أَحَدٌ ظَاهِرٌ بَاطِنٌ أَوَّلُ آخِرُ، لا كُفْوَ لَهُ وَ لا نَظِيرَ. فَذَلِكَ حَقُّ مَعْرِفَتِه. 2 خدا را بدون مِثل و شبيه و ضدّ بشناسى و [معتقد شوى به ] اين كه خدا واحد و احد و ظاهر و باطن و اول و آخر است و بى همتاست و نظيرى ندارد. اين است حقّ معرفت خداى سبحان.
1.ـ بحارالانوار ۶۸ / ۲۷۵.
2.ـ توحيد صدوق / ۲۸۵.