گزارشى از مصاحبه با آيت‏ الله سيد محمّدباقر موحّد ابطحى - صفحه 123

گلپايگانى) آنها هم شركت مى‏كردند، در حاشيه بر عروه‏الوثقى. ما در اين مدت در خدمت ايشان بوديم. درس مرحوم امام خمينى مبحث «ما بين الاصول و مابين الفقه» تقريبا 13 سال شد كه اكثريت با فقه بود. من از برائت تا مشتق در دوره اولى كه امام درس فرمودند، شركت كردم. درس مرحوم آيت الله العظمى آقاى سيد محمد محقق داماد آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى 5 سال و نيم در فقه و اصول بودم. در آن دوران، استعداد مزاجى‏ام خوب بود و با لهويات هيچ گونه سروكارى نداشتم، حتى با اينكه جلساتى داشته باشيم غير از جلسات بحث و حالت فراغت براى مطالعه و درس فقط و نوشتن. ولى عمده كارى كه داشتم، در تمام درس‏ها امتياز داشتم. در محضر آيت‏الله العظمى آقاى بروجردى كه بودم، در چندين سال اولى كه مرحوم آيت الله العظمى خمينى و آقايان ديگر شركت مى‏كردند، آنها هم حضور داشتند.
من، از چهل روز اول كه گذشت، بيرون جلسه درسى به مرحوم آيت الله العظمى بروجردى استفهاما و سؤالاً مطالبم را تقديم مى‏كردم و بعد از چهار ماه در خود جلسه درس، در حضور اين اساتيد بزرگ مطالب را مى‏گفتم. مثلاً آن وقت حدود هزار و چهارصد نفر در جلسه محضر مرحوم آيت الله العظمى بروجردى شركت مى‏كردند. اين آقايان فضلا و بلكه مراجعى كه در قم هستند، بعضى شان متأخرا در درس ايشان شركت كردند و برخى هم از اول حضور داشتند. اين از نظر تحصيلات فقهى.
ما وقتى دروس فلسفه را خوانديم، گفتيم كه ما ديگر اصلاً با فلسفه كارى نداريم، يعنى مسائلى براى من كشف شد ـ يا با مطالعه يا با تذكرات يا به هر صورت به من نشان داده شد ـ كه راه من، فقط راه ثقلين است: كتاب و عترت.با اين كه از روز اول كه ما وارد شديم، دنبال فقه و فلسفه بوديم. البته من قانون بوعلى سينا، شرح نفيسى اسباب را در زمينه طب هم خواندم. شايد در تابستان، من 6 سال طب را براساس كتاب قانون و شرح الاسباب نفيسى درس گرفتم و در پنج شنبه‏ها و جمعه‏ها (روزهاى تعطيل هفته) درس مى‏گفتم، يك درس، درس قانون و نفيسى بود. امّا بعد از اين همه در حوزه علميه قم تصميم گرفتم كليه علوم را غير از علم قرآن و علم حديث و فقه كنار بگذارم. لذا تصميم گرفتم و عهد كردم كه اگر هر ورقى را به من بدهند ـ ولو به ميليون تومان پول آن زمان ـ

صفحه از 148