گزارشى از مصاحبه با آيت‏ الله سيد محمّدباقر موحّد ابطحى - صفحه 125

باشد و درس مرحوم آيت الله العظمى آخوند خراسانى شركت كند، به طورى كه وقتى وارد شد، جلسه دوم يا سوم پيشنهادى به مرحوم آقاى آخوند كرد. آمدند اين طرف و آن طرف جواب دهند، حق با ايشان بود. اين مسأله، همان مسأله‏اى بود كه ايشان به بالذّات پيروى از آن كرد. و آن اين بود كه اخبار آل محمّد صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم را طورى دسته بندى و پيگيرى كرده بود كه گويى در همان سر چشمه فيض امام صادق و ائمه طاهرين عليهم ‏السلام برداشت كرده بود.

[نكاتى درباره كتاب جامع احاديث الشيعة]

در اثناء درس كه همه آقايان و مراجع و بزرگان شركت داشتند، ايشان كارى كرد براى رفع مشكلى كه در كتاب وسايل الشيعه بود. ايشان عقيده داشت كه نواقصى در آن است و اين نواقص شايد خللى براى كيفيت اجتهاد داشته باشد. فرمودند: آقايان بايد زياد كار كنند و زحمت بكشند. البته بزرگانى مثل شيخ حر عاملى ـ شكرالله مساعيهم ـ زحمت كشيدند و كار را به اينجا رساندند، اما ما هم وظيفه داريم. يك روز من يك اشكال خصوصى به ايشان عرض كرده بودم. در مسجد بالا سر همراه ايشان رفتم. آقا فهميدند كه من همراه ايشان دارم مى‏روم. عنايت كردند و سوار درشكه نشدند. وقتى مقابل درب موزه سابق رسيدند، من به ايشان نزديك شدم. چون كسى با ايشان كار نداشت، عرض كردم: آقا! يا اين اشكالات و انتقادات را در درس و بالاى منبر بيان نكنيد، يا اگر بيان مى‏كنيد، در قدرت و امكانات شما هست كه مشكلات را بر طرف كنيد. قريب يا عين اين عبارت را فرمودند: «آن روزى كه مى‏توانستم خودم اين كار را انجام بدهم، توجهى نداشتم. اكنون كه توجه به اين نكته پيدا كرده‏ام، مشاغل من مانع است و امروز نمى‏توانم». به ايشان عرض كردم: «آقا! تمام حوزه‏اى كه همه يا مقلّد شمايند يا شاگرد شمايند يا تحت فرمان شما هستند، به اندازه پنج انگشت دست براى شما كار مى‏كنند يا نه؟» روز بعد، ايشان بالاى منبر تشريف بردند. بدون اينكه اسمى از كسى ببرند و توضيح دهند، فرمودند كه «به نظر من آمده است كه يك پيشنهادى بكنم [آن وقت درس ايشان كتاب الصلوة بود، مسئله محاذات مرأة و رجل در نماز ]همين مسئله را آقايان، مطابق

صفحه از 148