گزارشى از مصاحبه با آيت‏ الله سيد محمّدباقر موحّد ابطحى - صفحه 130

مشترك را به عنوان مساوى به هم ارجاع داده‏ايم. مثلاً عبدالله بن بكير و محمدبن ابى عمير را با مخفف آنها كه ابن ابى عمير و ابن بكير است، متحد كرده‏ايم.

[دو برنامه علمىِ پيش روى ما]

همه اين كارها انجام شده است. دو كار مانده: يكى اينكه شيعه كتابهايى داشت كه جوامع اوليه مثل كافى و آثار مرحوم صدوق و آثار مرحوم شيخ طوسى و مصادر ديگر را براساس آنها تأليف كردند. كه ما هنوز اينها را به نام مصادر مى‏ناميم و حال آنكه اينها نخستين مصادر نيستند. اينها جوامع‏اند، جوامع اوليه. مثلاً كتاب «محاسن» برقى، اين اصل اوليه است. كتاب «عياشى» از اصول اوليه است. حالا كارى ندارم كه از نظر سند، روايت تمام يا ناتمام است. كتاب مؤمن و كتاب زهد حسين بن سعيد، از اصول اوليه‏اند. معروف است كه مى‏گويند اصول أربع مأة. ولى كسى تا به حال تحقيق جامع ارائه نكرده است كه اين اصول به چه نامى است و صاحبانش كيانند؟ همين گفته شده است اربع مأة، ولى در مقام احصاء كه در آمده‏اند، به صد تا نرسيده‏اند، ولى من الان اين اصول را فهرست كرده‏ام كه تعريف كرديم، مقدمه اين كار دو سال طول كشيده است. فهرست اصول را تا اين زمان كه به حرف «عين» رسيده‏ايم، حدود نهصد اصل را تا اين ساعت نوشته‏ايم. آيا سراغ داريد كسى اين كار را كرده باشد؟
بعد يك نگرش بعدى مى‏شود، بعد تطبيق مى‏كنيم كه آيا صاحب اين اصل، از اصحاب حضرت صادق عليه ‏السلام است و اصحاب امامهاى ديگر؟ و آيا اصل او موجود است؟ يا بايد روايات آن، از همين كتاب كافى و امثال آن استخراج شود؟ اين اصل كه تمام شد، اصل ديگر. خوب دقت بفرماييد به اين نكته لطيف. اتحادى را كه ما بين اين اسامى و جوامع برقرار ساخته‏ايم، يك كتاب را مى‏طلبد و ما انجام داده‏ايم. دو سال است مشغول اين كاريم كه كتاب را با اختلاف نسخ در سند، بازسازى مى‏كنيم. يعنى يك نسخه نوشته است، «بن عثمان»، نسخه ديگر آن نوشته است «بن وهب» كه مى‏شود راوى فرق مى‏كند. معاوية بن عثمان، ابن عثمان، با آن فرق اين كيست؟. يك كتاب درباره اين نوشته‏ايم كه اختلاف اين عبارات به ترتيب كتاب «جامع‏الاحاديث» آقاى بروجردى حلّ

صفحه از 148