گزارشى از مصاحبه با آيت‏ الله سيد محمّدباقر موحّد ابطحى - صفحه 136

و همه آنها كه با پيغمبر بودند، يكسان و در درجه واحدند. اين كلمه «مِنهُم» در آيه مباركه «وعدالله الذين آمنوا منهم» به اين پندار غلط پاسخ مى‏دهد. عالِم سنى خودش مى‏گويد كه من وقتى به اين كلمه رسيدم، از تسنن برگشتم. خيال مى‏كردم كه تمام صحابه پيغمبر در راه هدايت هستند. بعد معلوم شد كه بعضى از آنها مؤمن و صالح هستند و بعضى از آنها نيستند. يا بايد قرآن را از بين ببريم يا بايد اين كلمه مشهور را تصحيح كنيم كه صحابه پيغمبر چنانند. مى‏خواهم اشاره كنم كه قرآن با كلمه «منهم» حقيقت مهمّى را ذكر كرده است.
نكته سوم ـ امام باقر عليه ‏السلام در كلمه «وامسحوا برؤوسكم» با تأكيد بر حرف «باء» به حقيقت مهمّى اشاره كرده است. آقايان سنى‏ها مى‏گويند كه «باء» اينجا «للإلصاق» است. امام باقر عليه ‏السلام مى‏فرمايد: باء، للتبعيض است. در واقع در اينجا دو مكتب وجود دارد، يك مكتب مى‏گويد للإلصاق، و يك مكتب مى‏گويد للتبعيض. بنده با يكى از اساتيد دانشگاه مدينه جمع شديم و مناظره كردم. او به من گفت: چرا شما در نمازهاى ما شركت نمى‏كنيد؟ گفتم: براى اين كه نمازهاى شما بى‏وضو است و باطل است، طبق قرآن. گفت: به چه دليلى؟ گفتم: آيه قرآن را مى‏خوانيم. ايشان گفت: من كتاب مى‏آورم، كتاب جامع فلان مى‏آورم. گفتم: هر چه مى‏خواهى بياور، ولى مناظره از مرز قرآن نگذرد. وقتى رسيديم به «وامسحوا برؤوسكم» ، گفت: «باء»للإلصاق است. گفتم: واى بر من كه حرف شما را نمى‏فهمم.
«مَسَحَ» ماده لفظى است. مى‏گويد لمس كن. اگر نچسبيد و به دست الصاق نشد، مسح نيست. اگر به پوست نرسيد، مسح نيست. اگر به پارچه و دستمالى دست كشيدند، الصاق است نه مسح. در جواب درماند. در مجمع علما و شخصيت‏هاى بزرگى بودند. و او چنان كوبيده شد كه جوابى نداشت. گفتم كه قرآن مى‏گويد: «وامسحوا»، ولى به اين لطافت كه باء براى تبعيض است. امام باقر عليه ‏السلام جواب ما را مى‏دهد. در كتابهايى كه تا بحال نوشته بودند، مى‏گفتند باء براى الصاق است. حال از كجا بگوييم كه براى الصاق است يا تبعيض؟ اين لطيفه كه در وامسحوا برؤوسكم هست كه مسح على الخفّين هم باطل است، مسح بايد به خودِ سر و خود پا بشود. كلمه «باى للالصاق» از بين رفت. زيرا بايد كلمه باء

صفحه از 148