گزارشى از مصاحبه با آيت‏ الله سيد محمّدباقر موحّد ابطحى - صفحه 137

را براى تأكيد بر مسح بگيريم، در حالى كه باء تأكيدش از خود مسح بيشتر نيست. پس نمى‏تواند للتأكيد باشد. اما اگر باء به آن معنا باشد كه امام باقر مى‏فرمايد «الباء للتبعيض»، به نكات مهمى مى‏رسيم. امثال اين مطلب در قرآن بسيار است.
چرا ما بايد در قرآن كوتاهى كنيم؟ اول علتش اين است كه دانشمندان در هر عصرى به قدر قدرت و وسع خودشان كار كرده‏اند، ولى قرآن اوسع از اينهاست.

[تاريخچه مختصر منابع حديثى شيعه و بايسته‏هاى پژوهشى پيرامون آنها]

حال، به ثقل ديگر (اخبار) بپردازيم. مختصرا يك جمله در مورد اخبار به شما بگويم. ما سه مرحله كتاب داريم. يك مرحله اصول اوليه است كه آثار مرحوم صدوق و شيخ طوسى و شيخ مفيد و سيد مرتضى بر مبناى آنها تدوين شده است. برخى تصوّر مى‏كنند كه اينها مصادر هستند، مصادر اوليه‏اند. چنين نيست. صاحب كتاب كافى از امام صادق عليه ‏السلام نشنيده بود بلكه آن كسى كه خودش از امام صادق و باقر و از ساير ائمه عليهم ‏السلام شنيده است و كتاب نوشته، صاحب اصل يا رساله بوده است. مرحوم كلينى و مرحوم صدوق و شاگردان آنها در اين مكتب، همچنين بزرگانى مثل ابن ادريس صاحب كتاب السرائر، صاحب كتاب المعتبر، الذكرى و غيره در اين رديف‏اند. دوره بعد، مرحله جوامع متأخّر است. خدا رحمت كند آن كسى را كه مثل مرحوم مجلسى قد علم كرد و كتاب بحارالانوار را نوشت. در همان قرن، خداوند، شيخ حرعاملى را برانگيخت تا وسايل‏الشيعه را در فقه بنويسد كه تا قرن حاضر مصدر براى علما و مرجع براى فقها قرار دهد. همچنين مولى محسن فيض، كتاب وافى را جامع براى اصول اربعه قرار داد. در زمينه تفسير نيز، كتابهايى مانند تفسير البرهان و نورالثقلين نوشتند. در چهار بُعد، كتاب نوشته‏اند و شاگردان بعد از اينها نيز، ولى زمان مجلسى كجا و زمان ما كجا؟ امروز تمام كتابخانه‏هاى دنيا در اختيار ماست. «لا يكلف الله نفسا الاّ وسعها». ما مأمور به آن زمان نيستيم، آنها هم مأمور به زمان ما نيستند «تلك امةٌ قد خلت لها ما كسبت و عليها ما اكتسبت». امروز ما مى‏توانيم يك كتاب بنويسيم بعد از بحارالانوار مجلسى. بيش از

صفحه از 148