را براى تأكيد بر مسح بگيريم، در حالى كه باء تأكيدش از خود مسح بيشتر نيست. پس نمىتواند للتأكيد باشد. اما اگر باء به آن معنا باشد كه امام باقر مىفرمايد «الباء للتبعيض»، به نكات مهمى مىرسيم. امثال اين مطلب در قرآن بسيار است.
چرا ما بايد در قرآن كوتاهى كنيم؟ اول علتش اين است كه دانشمندان در هر عصرى به قدر قدرت و وسع خودشان كار كردهاند، ولى قرآن اوسع از اينهاست.
[تاريخچه مختصر منابع حديثى شيعه و بايستههاى پژوهشى پيرامون آنها]
حال، به ثقل ديگر (اخبار) بپردازيم. مختصرا يك جمله در مورد اخبار به شما بگويم. ما سه مرحله كتاب داريم. يك مرحله اصول اوليه است كه آثار مرحوم صدوق و شيخ طوسى و شيخ مفيد و سيد مرتضى بر مبناى آنها تدوين شده است. برخى تصوّر مىكنند كه اينها مصادر هستند، مصادر اوليهاند. چنين نيست. صاحب كتاب كافى از امام صادق عليه السلام نشنيده بود بلكه آن كسى كه خودش از امام صادق و باقر و از ساير ائمه عليهم السلام شنيده است و كتاب نوشته، صاحب اصل يا رساله بوده است. مرحوم كلينى و مرحوم صدوق و شاگردان آنها در اين مكتب، همچنين بزرگانى مثل ابن ادريس صاحب كتاب السرائر، صاحب كتاب المعتبر، الذكرى و غيره در اين رديفاند. دوره بعد، مرحله جوامع متأخّر است. خدا رحمت كند آن كسى را كه مثل مرحوم مجلسى قد علم كرد و كتاب بحارالانوار را نوشت. در همان قرن، خداوند، شيخ حرعاملى را برانگيخت تا وسايلالشيعه را در فقه بنويسد كه تا قرن حاضر مصدر براى علما و مرجع براى فقها قرار دهد. همچنين مولى محسن فيض، كتاب وافى را جامع براى اصول اربعه قرار داد. در زمينه تفسير نيز، كتابهايى مانند تفسير البرهان و نورالثقلين نوشتند. در چهار بُعد، كتاب نوشتهاند و شاگردان بعد از اينها نيز، ولى زمان مجلسى كجا و زمان ما كجا؟ امروز تمام كتابخانههاى دنيا در اختيار ماست. «لا يكلف الله نفسا الاّ وسعها». ما مأمور به آن زمان نيستيم، آنها هم مأمور به زمان ما نيستند «تلك امةٌ قد خلت لها ما كسبت و عليها ما اكتسبت». امروز ما مىتوانيم يك كتاب بنويسيم بعد از بحارالانوار مجلسى. بيش از