آن، علم الهى است.
[علم الهى در اختيار امام سجاد عليه السلام ]
علم الهى چيست؟
 خداوند متعال به ملائكه فرمود: «انى خالق بشرا» «انى جاعل فى الارض خليفة» . گفتند: خدايا! چرا كسانى مىخواهى خلق كنى كه در زمين فساد مىكنند؟ خداوند متعال در جواب آنها فرمود: «انى اعلم ما لا تعلمون» ، پس از آن كه «علّم آدم الاسماء» ـ آنهم اسماء آل محمد كه به آنها ياد داد ـ خداوند به ملائكه مىفرمايد: «انبئهم باسمائهم» دقّت كنيد كه نفرموده « بأسمائها» بلكه فرموده «بأسمائهم».
 يعنى اسماء زمين و آسمان نبوده است. اسماء از آنهايى است كه ضمير ذوى العقول به آنها بر مىگردد. اينها را به ملائكه تحويل داد. بعد ملائكه در پاسخ گفتند: پروردگارا! «سبحانك لاعلم لنا الّا ما علّمتنا»
 قرآن در مورد علم الهى حضرت يعقوب عليه السلام نيز سخن گفته است. وقتى كه پيراهن يوسف را حركت دادند و از مصر به سوى كنعان آوردند، هنوز به صورت حضرت يعقوب نرسيده بود. بر مبناى ظاهرى اطلاع نداشت، فرزندانش هم نمىدانستند. اما وقتى آوردند، حضرت يعقوب فرمودند «انى لأجد ريح يوسف» مثل اينكه دارد به مشام من مىخورد. «لولا ان تفنّدون» اگر درباره من چيزى نگوييد. اتفاقا پسران هم دربارهاش مطالب و تعبيرات زشتى گفتند. به محض اين كه پيراهن را آوردند و روى چشم حضرت يعقوب انداختند، «فارتدّ بصيرا» پسران يعقوب يك وقت متوجه شدند كه پدر مىگفت «انى اعلم من الله» آن علم من است كه علم مادى نيست، علم موهبتى اعطايى خداست. همان علم، مورد نظر من است، همان علمى كه خدا به ملائكه گفت: انى اعلم مالا تعلمون، از همان سنخ علم به اينها هم داد و بالاترين علم را داد، همان كه به پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله وسلم فرمود: علّمك ما لم تكن. اين مطالب را در وحى به پيغمبر داده است. همين علم به امام سجاد عليه السلام رسيد.
 چند كلمه كوتاه درباره صحيفه سجاديه دارم. مطلب بسيار است، ولى چيزى كه