گزارشى از مصاحبه با آيت‏ الله سيد محمّدباقر موحّد ابطحى - صفحه 145

تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى ما ان تمسكتم بهمالن تضلوا ابدا» اينجا مطلب را تمام كرد، ولى مكتب دومى پيدا شد كه گفت: «حسبنا كتاب الله». تدوين حديث، منع شد. حدود صد سال، تدوين و درس دادن و درس گرفتن نقل احاديث پيغمبر ممنوع گرديد تا زمانى كه عمربن عبدالعزيز روى كار آمد و آن مسائل روى داد. در مقابل حديث ثقلين، گفتند: «حسبنا كتاب الله». اما من مى‏گويم: در برخى موارد، نمى‏فهمم قرآن چه مى‏گويد. پيامبرى كه «و ما ينطق عن الهوى، ان هو اّلا وحىٌ يوحى»، مى‏گويد بياييد نوشته‏اى به شما بدهم كه: لن تضلوا ابدا. چرا و چگونه در جواب آن گفتند: حسبنا كتاب الله؟ به هر حال، قضايايى روى داد، جلوى تبيين قرآن توسط اهل بيت گرفته شد، قدرت به دست ديگران افتاد، و حقايق دين مهجور ماند. در اين حال، خداوند، امام سجاد را بر انگيخت كه در خانه خلوت به اسم دعا، شروع كند توحيد، نبوت، امامت، عدل و معاد را بيان دارد.

[نكاتى درباره معاد جسمانى ]

معاد قرآن، معاد جسمانى است، نه معاد جسمانىِ آنچنانى كه ما در كتابها خوانده‏ايم، ولى به آنها اعتقاد نداريم. دقت كنيد كه قرآن در مورد معاد جسمانى چه تعبيرى دارد.
كسانى بوده‏اند و هستند كه زير بار قرآن نرفته و نمى‏روند. گفتند كه قرآن، كلامى عجب آورده است، حرف تازه و عجب مى‏زند «أإذا كنا ترابا و عظاما ائنا لمبعوثون خلقا جديدا». اين آيه به خوبى نشان مى‏دهد كه آنها از كلمات پيامبر فهميده بودند كه خلق جديدند. قرآن جواب اينها را مى‏دهد. مى‏فرمايد: اينها كه اعتراض مى‏كنند كه «ائنا لفى خلق جديد» ، به اين نكته دقّت كنند: «اوليس الذى خلق السموات و الارض بقادر على ان يخلق مثلهم». بنابراين مسئله اعاده معدوم به معناى تصور خيالى نيست.
به اين مثال توجه بفرماييد. همه مى‏دانيد كه در فلسفه و در عرفان گفته‏اند كه ملائكه اصلاً ماده و جسم به معناى خاكى و سلوكى نيستند. قرآن در چند جاى متعدد ذكر مى‏كند كه ملائكه آسمان ـ كه شايد جبرئيل هم با آنها بود ـ آمدند. حضرت ابراهيم خليل هم كه برايشان گوشت بريان آورد، آنها را نديد. آيا اين قرآن است يا قرآن نيست؟ اگر اين قرآن است، جواب ما را در اين نكته بدهيد. اين ملائكه در زمين به شكل انسان آمدند،

صفحه از 148