بررسى چند ديدگاه در باب صفات خدا - صفحه 9

رازق، شافى، محيى و مميت ـ صفات فعل ناميده مى‏شود.

2 ـ چند بحث مربوط به صفات

آنچه از تقسيمات صفات ذكر شد، بيان اصطلاحات دائره بين دانشمندان بود و ارزش آن در حدّ آشنايى با اصطلاح است. امّا مطالبى كه شايسته تدبّر و تفكّر است وبايد مورد بررسى و تحقيق عقلى قرار گيرد، بحث‏هايى است كه ذيلاً وارد آن مى‏گرديم.
2 ـ 1 . در بحث صفات سلبيه، پيروان حكمت متعاليه مى‏گويند: صفات سلبيه حق تعالـى همگـى به سلب السلب برمى‏گردد، بـه اين معنى كه هر لفظـى كه حكايت از حظّى از وجود مى‏كند، از آن جهت كه كمالى را نشان مى‏دهد، جايز است بر خداى متعال اطلاق شود. ولى از آن جهت كه از محدوديت و نفاد و نقصى حكايت مى‏كند، از خدا ـ جل جلاله ـ سلب مى‏گردد. حتى كلمه جسم و اسماء اجسام ـ مانند شمس و قمر و حجر و مدر ـ از آن جهت كه حظّى از هستى را حكايت مى‏كنند، قابل اطلاق بر خدا است و از آن جهت كه از حدّ خاص و نفادى حكايت مى‏كنند، از خداى متعال سلب مى‏گردد. به عبارت علمى اگر آن اسماء را به طور لابشرط اعتبار كنيم، قابل صدق بر حق تعالى مى‏باشند. ولى اگر آن‏ها را به شرط لااعتبار كنيم، اطلاق آنها بر خداى متعال صحيح نيست. در حقيقت، بايد حدود و نفادها را از خدا سلب كرد. مرجع اين سخن، آن است كه صفات سلبيه حق تعالى همگى به سلب‏السلب برمى‏گردد و هيچ مفهوم وجودى از خدا سلب نمى‏گردد.
ما مى‏گوييم: اين سخن مردود است: اولا به جهت اينكه مبنى است بر وحدت سنخى حقيقت هستى، در حالى كه در مقالات گذشته روشن ساختيم كه هيچ سنخيت واقعى بين خالق و مخلوق وجود ندارد. ثانيا به علّت اينكه اسماء الله توقيفى است.
2 ـ 2 . پيروان مولانا رجبعلى و قاضى سعيد، همه صفات را ـ اعم از ثبوتى و سلبى ـ صفات ممكن‏الوجود دانسته‏اند و مدعى هستند كه روايات وارده از ائمه معصومين عليهم ‏السلام دستور به نفى صفات از خداى متعال داده‏اند.
در اينجا ما فصل چهارم از كتاب «كليد بهشت» تأليف قاضى سعيد قمى را ـ كه مبيّن

صفحه از 21