مرورى بر احاديث معرفت خدا (2) - صفحه 29

روشن است كه نفى تشبيه در صورتى انسان را به امر مجهول مى‏رساند يا نزديك مى‏كند كه آن امر در دائره معلومات او بوده باشد و فعلاً از آن غفلت داشته باشد و يا نظيرى براى آن در دائره معلوماتش وجود داشته باشد. امّا اگر آن امر نه در دائره معلومات او بوده باشد و نه نظيرى براى آن در معلوماتش وجود داشته باشد با نفى تشبيه آيا مى‏توان گفت از آن امر، معرفتى براى انسان پديد مى‏آيد يا به شناخت آن نزديك مى‏شود؟! جواب مسلّما منفى است. پس روشن است كه روايات در باب نفى تشبيه و تنزيه خالق از صفات مخلوق، در موردى است كه خداشناسى تحقق پيدا كرده و خداى معروف و شناخته شده، از امورى كه در خلق جايز و رواست تنزيه شده و از همه آنچه در خلق وجود دارد تقديس مى‏گردد و شباهت او به خلق نفى مى‏شود نه اينكه معرفت خدا با همين نفى تشبيه تحقّق پيدا كند.

2 ـ مرحوم شيخ صدوق (م 381)

ايشان در توضيح احاديث معرفت خدا به خدا مى‏نويسد:
القول الصواب في هذا الباب هو أن يقال: عرفنا الله بالله، لأنّا إن عرفناه بعقولنا فهو عزّوجلّ واهبها، و إن عرفناه عزّ و جلّ بأنبيائه و رسله و حججه عليهم ‏السلام فهو عزّ و جلّ باعثهم و مرسلهم و متّخذهم حججا، و إن عرفناه بأنفسنا فهو عز و جل محدثها، فبه عرفناه. ۱
سخن صحيح در اين باب آن است كه: ما خدا را به خدا شناختيم. زيرا اگر او را به عقل خويش بشناسيم، عقل را او به ما داده است. اگر او را به پيامبران و رسولان و حجّت‏هايش عليهم ‏السلام بشناسيم، خدا آنها را براى ما مبعوث كرده و فرستاده و اينان را حجّت قرار داده است. و اگر او را به خودمان بشناسيم، خداست كه ما را ايجاد كرده است. پس در همه اين صورت‏ها، خدا را به خود او شناختيم.
با توضيحى كه در كلام مرحوم كلينى داده شد، معلوم مى‏شود كه سخن مرحوم

1.ـ توحيد صدوق / ۲۹۰.

صفحه از 70