لليقين ثلاث مراتب: علم اليقين و عين اليقين و حق اليقين... و الفرق بينها إنما ينكشف بمثال، فعلم اليقين بالنار مثلا هو مشاهدة المرئيّات بتوسط نورها، و عين اليقين بها هو معاينة جرمها، و حق اليقين بها الاحتراق فيها و انمحاء الهوية بها و الصيرورة نارا صرفا و ليس وراء هذا غاية و لا هو قابل للزيادة لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا. ۱
بدان اوائل درجات ايمان تصديقاتى است كه با مراتب مختلفى كه دارند همراه با شكوك و شبهه ها هستند و شرك با آن ايمان جمع مىشود... و اواسط درجات ايمان تصديقاتى است كه شك و شبهه با آن جمع نمىشود...و ايمان بيشتر به اين مرتبه اطلاق مىشود...و اواخر درجات ايمان تصديقاتى كه شك و شبهه در آن راه ندارد ولى با كشف و شهود و ذوق و عيان و محبّت كامل براى خداى سبحان و شوق تام به حضرت مقدسش همراه مىباشد...و يقين را سه مرتبه است: علم يقين، عين يقين و حق يقين...و فرق اين مراتب با مثال روشن مىگردد. پس علم يقين به آتش مثلاً مشاهده ديدنيها توسط نور آن است و عين يقين به آتش ديدن عيانى جرم آن است و حق يقين سوختن در آتش و از بين رفتن و آتش صرف شدن توسط آن مىباشد. و پس از اين مرتبه ديگر غايتى نيست و قابل ازدياد هم نمىباشد. اگر پردهها كنار رود بر يقينم افزوده نگردد.
اين سخنان با مبانى علامه مجلسى منافات صريح دارد، زيرا روشن است كه ايشان هيچ گاه فنا در ذات حق را به هيچ وجه نمىپذيرد و تنها فناى مشيتى را قبول دارد. وى در باب روايات حجب و سرادق مىنويسد:
و أمّا بطنها] اى الأخبار الواردة في الحجب والسرادق ] فلأنّ الحجب المانعة عن وصول الخلق إلى معرفة كنه ذاته و صفاته أمور كثيرة، منها ما يرجع إلى نقص المخلوق... و منها ما يرجع إلى نوريّته و تجرّده و تقدّسه و وجوب وجوده و كماله و عظمته...
1.ـ بحارالانوار ۷۰ / ۱۴۲.