نظرى است و شايسته است جداگانه مورد بررسى قرار گيرد.
در اينجا به عنوان نمونه، به بحث املكيت خداوند سبحان اشاره مىشود. امام سجاد عليه السلام دعاى 22 را اين گونه آغاز مىكند: «اللهم انّك كلّفتنى من نفسى ما انت املك به منّى، و قدرتك عليه و علىّ اغلب من قدرتى» . اين عبارت، به صراحت، دو نكته را بيان مىكند: اول آنكه انسان و قدرت او، واقعى است نه خيالى و پندارى. اين جمله، خطّ بطلانى است بر اين انديشه كه تمام موجودات «وهم و خيال و تصويرهايى در آينه» است ۱ يا سخن ديگرى كه همه انسانها را «شير» مىداند، ولى نه شير واقعى، بلكه «تصوير شيرى كه بر روى پرده است»، به اختيار خود حركتى ندارد، بلكه اين باد است كه او را به هر سويى كه بخواهد به جنبش درمىآورد. ۲
در عبارت امام سجاد صلوات الله عليه، سخن از قدرت و تكليف واقعىِ انسان است. اين دو واقعيت ـ كه بر انسانِ واقعى مترتّب است ـ اختيار انسان را به خوبى مىرساند و جبر را نفى مىكند. امّا نفى جبر، به گونهاى است كه او را به ورطه تفويض نمىكشاند و واقعيت «لا يمكن الفرار من حكومتك» ۳ را ناديده نمىگيرد. اين ويژگى بيان وحى است كه در جايى به اجمال، «لا جبر و لا تفويض بل امر بين الامرين» ۴ مىگويد، و در جاى ديگر ـ مانند دعاى 22 صحيفه ـ آن را تبيين مىكند. جالب توجّه آن كه اين نكات را، هر كسى با اندك توجّهى با واقعيتهاى زندگى خود منطبق مىيابد، يعنى هم مالكيت
1.ـ گفتهاند:
كلّ ما فى الكون وهم او خيال او عكوس فى المرايا او ظلال.
2.ـ گفتهاند: ما همه شيران ولى شير عَلَم حملهمان، از باد باشد دم به دم حملمان از باد و ناپيداست باد جان فداى آن كه ناپيداست باد
مثنوى ص ۱۷ س ۱۸
3.ـ تعبير امام امير مؤمنان عليه السلام در دعاى كميل. رك: مفاتيح الجنان ص ۶۳.
4.ـ در بحارالانوار بابى وجود دارد تحت عنوان: ابطال الجبر و التفويض و اثبات الامر بين الامرين. رك: سفينهالبحار ۲ / ۳۸۷.