مبانى اخلاقى در صحيفه سجاديه - صفحه 77

اميرالمؤمنين عليه ‏السلام فرمود:«اگر خداوند، در برابر ارتكاب معصيت خود، انذار نمى‏كرد، براى شكر نعمت‏هايش واجب بود كه مردم، عصيان نكنند» (نهج‏البلاغه، كلمات قصار، شماره 290).

2 ـ 2 . نعمت خدا و استحقاق مردم

خداوند منّان، به لطف و تفضّل خود، پديده‏ها را پديد آورد و وجود بخشيد. و «نيست» را به «هست» بدل كرد. و نام «مبدى‏ء» شاهد بر آن است.
بدين روى، سخن گفتن از «استحقاق» يا «استدعاء ذاتى» براى چيزى كه «وجود» ندارد، بى‏معنى است.



ما نبوديم و تقاضامان نبودلطف تو ناگفته ما مى‏شنود۱
هم، از اين روى، خداوند متعال به هيچ‏كس وام‏دار نيست. و هر لحظه اراده كند كه نعمتى را كه ـ براساس فضل خود، نه طلب بنده‏اش ـ به كسى داده، از او بگيرد، كارى خلاف عدل انجام نداده، بلكه عين عدالت است. به اين حقيقت از زاويه ديگر مى‏توان نگريست: انسان‏ها در تمام طول عمر خود، غرق در نعمت‏هاى گوناگون خداوندى هستند، تا آنجا كه توان شمارش آن نعمت‏ها را ندارند (ابراهيم، 34؛ نحل، 18). به همين دليل، هرچه شكر نعمت گزارند، بازهم حقّ نعمت‏هاى فراوان الهى را نمى‏توانند ادا كنند.



من شكر چون كنم كه همه نعمت توأمنعمت چگونه شكر كند بر زبان خويش
پس تمام عذاب‏هاى خداوند،عين عدل او، و تمام نعمت‏هاى الهى، فضل او است.
امام سجاد عليه ‏السلام به اين حقيقت روشن و فطرى، در دعاهاى مختلف صحيفه توجّه داده است. از جمله به اين عبارت در آغاز دعاى ورود ماه رمضان بنگريد: منّت تو ابتداء است، يعنى مسبوق به سابقه‏اى مانند استحقاق و استدعاء ذاتى نيست، عفو تو تفضل و عقوبت حضرتت عدالت است... اگر عطا كنى، عطاى خود را به منّت آلوده نمى‏رسانى و اگر نعمتى را بازدارى، بازداشتن تو، تعدّى بر كسى نيست. بر كسى پرده‏پوشى مى‏كنى كه اگر بخواهى او را رسوا مى‏كنى، و به كسى مى‏بخشى كه اگر بخواهى، نعمت را از او

1.ـ مثنوى ص ۱۷ س ۲۲.

صفحه از 92