بازمىدارى؛ در حالى كه اين هر دو تن، براى رسوايى و منع از سوى حضرتت سزاوارند، امّا تو كارهاى خود را بر مبناى تفضّل بنا كردى... (دعاى 45)
سراسر دعاى 37 يا دعاى تقصير از اداى شكر نعمتهاى الهى، بيان همين حقايق است، به الفاظى فصيح و رسا. خلاصه مضمون اين دعا چنين است:
ـ كسى توفيق شكر نعمت نمىيابد، مگر به شكرى از درگاه الهى كه براى خود آن، بايد شكرى به جاى آورد. پس هركس هرچه شكر كند، بازهم به درگاه الهى مقصّر است.
ـ هيچ كس را نرسد كه خداوند، به دليل استحقاق، گناهش را ببخشد. بلكه عفو و آمرزش، همهجا مبتنى بر تفضّل حضرت او است.
ـ سنّت خداوند، تفضّل، عادت او احسان، و شيوه او عفو است.
ـ هيچ عقوبتى از جانب خداوند، ظلم نيست و هيچ نعمتى، جز تفضّل نيست.
ـ نيكوكار و بدكردار، همه در پيشگاه حضرتش مقصّرند.
ـ خداوند، كسانى را براى جبران گذشته مهلت مىدهد كه استحقاق آن را ندارند. سپس در برابر آن كار خير ـ با اين كه توفيق آن هم از خود اوست، و زمان اندكى براى آن صرف شده ـ پاداشى به مدّت دراز در نظر مىگيرد.
ـ گنهكار، با نخستين معصيت، براى تمام عقوبتها استحقاق مىيابد. هرچه عذاب و كيفر او بـه تأخيـر افتد يا از او برداشته شود، لطف الهى است كه از حقّ خود چشم پوشيده است. (دعاى 37)
مشابه اين مضامين در دعاهاى 7، 10، 13، 16 و 51 نيز آمده است.
2 ـ 3 . خوف و رجاء
معناى دقيق خوف ـ برخلاف ترجمه رايج ـ «عدم امنيت» است. كلمه «خوف»، هيچ جا در برابر «شجاعت» به كار نرفته، تا آن را به صورت «ترس» معنى كنيم. بلكه غالبا در برابر «امنيت» و گاهى در برابر «رجاء» به كار مىرود.
در توضيح مىگوييم: روشن شد كه انسان هيچطلبى از خداى خود ندارد، و تمام