مبانى اخلاقى در صحيفه سجاديه - صفحه 80

2 ـ 4 . اميد به رحمت الهى در هر حال

براساس توضيحاتى كه بيان شد، براى انسان هيچ نقطه اميدى جز رحمت الهى وجود ندارد، خدايى كه «عفوش، بيشتر از عذابش و رضاى او فراوان‏تر از خشم اوست» (دعاى 12)، خدايى كه: «رحمتش پيشاپيـش غضبـش قرار دارد و عطايش بيشتر از منع اوست، و آفريدگان همه در گستره وُسع اويند» (دعاى ۱۶)، خدايى كه: «كوچكترين عمل خيرى را كه برايش انجام شود، سپاس مى‏گزارد، و پاداش بزرگ مى‏دهد. و به هركس كه به سوى او گامى فرا پيش نهد، بسيار نزديك مى‏شود، و كسانى را كه از درگاه او مى‏گريزند، به سوى خود مى‏خواند، كار نيك را به ثمر مى‏نشاند و رشد مى‏دهد و كار بدِ بندگان را ناديده مى‏گيرد و از آن در مى‏گذرد» (دعاى 46).
آرى، چنين تكيه گاهى را سزاوار است كه انسان بدان تكيه كند و به آن اميد بندد.

2 ـ 5 . اتكاء بر توفيق الهى

دست نصرت الهى، همـواره به يارى انسان مـى‏شتابد، تا او را در برابر دشمنان بزرگ ـ همچون ابليس و سپاهيان و يارانش از بيرون، و تمايلات كِشنده و كُشنده نفس از درون ـ حمايت كند. بدين‏سان، نعمت توفيق الهى به انسان مختار مى‏رسد. اينك انسان است كه مى‏تواند به اختيار خود، از توفيق خداوندى بهره گيرد و به سوى كمال برود يا آن را ناديده گيرد و به سوى تمايلات نفس امّاره پيش تازد. خداوند متعال، همواره به انسان، توفيق مى‏دهد وبرخوردهاى زشت او را ناديده مى‏گيرد. امّا در مواردى نيز اين گونه يارى خاصّ را از او دريغ مى‏دارد تا انسان با همان سرمايه اوليه خود، يعنى تذكّرات عقل درونى و هشدارهاى پيامبران و حجّت‏هاى معصوم خداوند، با دشمنانِ ياد شده بجنگد، اگر توانِ چنين جنگى را داشته باشد. در اين حالت ـ يعنى حالت سلب توفيق ـ انسان گرفتار «خذلان» مى‏شود، يعنى خداوند، او را به همان تذكّرات اوّليه ارجاع مى‏دهد، تذكّراتى كه از هيچ‏كس دريغ نداشته است. نكته مهم اين كه توفيق، لطفى مضاعف و افزون بر ارسال دو حجّت باطنى و ظاهرى است. اين لطف مضاعف، به دليل شدّت نيروى دشمنان، مورد نياز انسان براى پيمودن راه كمال است. از عبارت امام سجّاد عليه ‏السلام

صفحه از 92