مبانى اخلاقى در صحيفه سجاديه - صفحه 81

برمى‏آيد كه: اگر خداوند، انسان را با خودش و تمايل خودش رها كند، بطور طبيعى، انسان، تمايلات نفس سركش را برمى‏گزيند، چرا كه نفس سركش همواره انتخاب كننده باطل است، مگر آنجا كه خداوند، توفيق دهد.(دعاى 9)
اين بيان، توضيحى است بر آيه شريفه «ان النفس لأمّارة بالسوء الاّ ما رحم ربى» (يوسف، 53). و خود، بابى از تربيت بر روى انسان مى‏گشايد، كه همواره ديده اميد به آن باب نجات داشته باشد و هيچگاه خود را از خدايش بى‏نياز نبيند، چرا كه به تصريح قرآن: «ان الانسان ليطغى ان راه استغنى» (علق، 6 و 7). طغيان انسان، نتيجه احساس بى‏نيازى از آفريدگار اوست و اتّكاء مطلق بر توفيق الهى، بازدارنده فرد، از سقوط به اين ورطه هلاكت.

2 ـ 6 . توكّل بر خدا

نداى هميشگى قرآن، اين است كه:
ـ على الله فليتوكّل المؤمنون (آل عمران، 122)
ـ على الله فليتوكّل المتوكلون (ابراهيم، 12)
افرادى كه ايمان آورده‏اند و مى‏خواهد به جايى سربسپارند و دل ببندند، تنها بايد بر خداى قادر حكيم، دل بندند و سر سپارند. ۱ چرا چنين است؟ ديديم كه هيچ كس، امكان و نعمتى از خود ندارد. هرچه در دست كسى ببينيم، امانتى است كه خداى ولىّ النعم به او داده و هر زمان بخواهد، از او باز پس مى‏گيرد. بدين رو، همه مردم، فقير به درگاه آن غنىّ بالذات‏اند، كه حتّى در وجود خود نيز امانت‏دار خداى بزرگ هستند:
يا ايها الناس انتم الفقراء الى الله، والله هو الغنى الحميد. إن يشأ يُذهبكم و يأت بخلق جديد و ما ذلك على الله بعزير (فاطر، 15 و 16)
اين ديدگاه در مورد آفريدگان، ديده انسان را به سوى آفريدگار مى‏كشاند، تا از

1.ـ علماى بلاغت، تقديم معمول بر عامل را از طرق حصر مى‏دانند و در اين آيات نيز تقديم جار و مجرور بر عامل آن نشانه حصر است. رك: جواهر البلاغة ص ۱۵۵.

صفحه از 92