2 ـ اصل شفاعت، صحيح است.
3 ـ به شفاعت هيچ كس نمىتوان اميدوار بود، مگر كسانى كه خداوند، آنها را به عنوان شفيع درگاه خود معين كرده است.
4 ـ اين گراميان عرش الهى، پيامبر و خاندان پاك نهاد او عليهم السلام هستند.
5 ـ در اينجا نيز ـ مانند ديگر راههاى خير ـ باب خوف و رجاء باز است، چرا كه شفاعت پيامبر و اهلبيت عليهم السلام در حقّ افراد، زمانى نفع مىبخشد كه مورد رضايت خداوند متعال واقع گردد.
همچنين در دعاى 42، از خداوند متعال مىخواهد كه شفاعت پيامبر را در حقّ امّت قبول فرمايد؛ در دعاى 31 سخن از شفاعت صلواتى است كه بر پيامبر و اهل بيت عليهم السلام بفرستيم؛ و در دعاى 2 سخن از وعده الهى است كه براى شفاعت امّت به پيامبرش داده است. ۱ همان گونه كه از شفاعت فضل و كرم الهى نيز سخن رفته است (دعاى 31).
3 ـ 5 . توسّل
توسّل، لازمه تقوا است. خداى تعالى مىفرمايد:
يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيلة. (مائده، 35)
توسل، يعنى «وسيله» جستن به بارگاه عظمت الهى. انسانى كه در حضيض ضعف و عجز و فقر به سر مىبرد، براى باريابى به اوج قوّت و غنا، بايد وسيلهاى بجويد. اين وسيله را، فقط خداوند حكيم به فضل و لطف خود، معين مىكند. و بنده جاهل را نرسد كه از جانب خود، وسيلهاى براى تقرب به خدا قرار دهد. سخن در اينجا همان است كه در باب شفاعت گفته شد.
از اين رو، امام سجاد عليه السلام در جملهاى به تبيين آيه شريفه مىپردازد:
«صلّ على اطائب اهل بيته الذين... جعلتهم الوسيلة اليك» (دعاى 47)
1.ـ بنگريد: الدليل الى موضوعات الصحيفة السجادية، محمد حسين مظفر، ص ۹۸ ـ ۹۹، باب ۵، فصل ۱۹ (الشفاعة).