مرورى بر احاديث معرفت خدا (3) - صفحه 28

ذات قدّوس. و عجز از تعريف او، كمال معرفت است براى بشر. و معرفت خدا يافت و وجدان نمى‏شود مگر به خداوند. كما قال الامام عليه ‏السلام : «اعْرِفُوا اللّه‏ بِاللَّهِ وَ الرَّسُولَ بِالرِّسَالَةِ وَ أُولِي الْأَمْرِ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ الْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ». و هكذا مى‏باشد لقاء و وصال حقّ تعالى به ذات خداوند عزوجلّ.۱
نيز مى‏نويسد:
ذات مقدس خود معرّف نفس خود است. قوله عليه ‏السلام : «بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ». لذا انبياء تذكّر مى‏دهند بشر را كه خدا را به خود خدا بايد شناخت نه به غير او. و كذلك معروفيّته تعالى بالآيات، الّتي هي راجعة أيضاً إلى أن يعرفون اللّه‏ باللّه‏ لا بالآيات، و سوق الأنبياء البشر إلى الآيات بأن يذكّروهم منسيّ نعمة ربّهم. و لايكون سوقهم من طريق البرهان و التصوّر و التصديق، و لا من طريق الرياضات و المكاشفات الصوفيّة.۲
از نظر ايشان هم معرفت عقلى (معرفت بالآيات) در طول معرفت فطرى (معرفة اللّه‏ باللّه‏) است كه اگر آن معرفت نبود و اضافه بر آن خواست الهى بر اين قرار نمى‏گرفت كه به هنگام مطالعه در آيات و خلق انسان را به معرفت خويش برساند، هيچ گاه انسان از مخلوق به خالق راه نمى‏يافت. يعنى اساس در معرفت خداوند سبحان، همان معرفت قلبى است كه محصول تعريف الهى است، نه معرفت اكتسابى و عنوانى و مفهومى كه به وسيله نفس انسانى در موطن نفس ايجاد مى‏شود.

8ـ مرحوم آقا ميرزا جواد تهرانى (م 1410)

ايشان مى‏نويسد:
خداى متعال، ذات مقدّس خود را در عالم سابق (ذرّ) به خلق معرّفى فرموده است. و به همين جهت مردم در باب معرفت، تنها محتاج به تذكّر انبياء و اوصياء به ذات مقدّس خالق متعال و كمالات او مى‏باشند. ۳

1.همان / ۷۸.

2.همان / ۹۳. و همين گونه معروفيت خداى تعالى به آيات هم راجع است به معرفة اللّه‏ باللّه‏ نه به آيات. روش انبياء در معرفت به آيات نيز به اين صورت است كه نعمت فراموش شده پروردگارشان را به آنها تذكّر دهند، نه اينكه از طريق برهان و تصوّر و تصديق يا از طريق رياضت‏ها و مكاشفه‏هاى صوفيانه به معرفت خدا دعوت كنند.

3.ميزان‏المطالب/ ۲۶.

صفحه از 35