سلف، از برانگيخته شدن رسولى چنين خاتم و اشرف مخلوقات بنىآدم كه ما را به باران گونه نعمتهاى الهى شستشو داده، محروم بودهاند. بنابراين كلمه «الحمد» آغازين، وسعت و گستردگى تابش نعمت بعثت نيايش نويد داده است.
1 ـ 6 . در عبارت: «بقدرته التى لا تعجز...» قدرت خدا آن چنان بىكران است كه بزرگترين قدرتها پيش او ناچيز است و ناديدنىترين و ناچيزترين كارها از نظر او پنهان نيست، جمع اين تضادها و طباقها چقدر حيرت افزا است.
فراز دوم
فختم بنا على جميع مَنْ ذَرأ و جعلنا شهداء على من جحد، و كَثّرنا بمنّه على مَنْ قَلّ
2 ـ 1 . سپاسِ خدا در اين فراز، بدين است كه ما را امت واپسين پيامبر ـ از ميان پيامبران ارشادگر ـ قرار داد كه اشاره به آيه: «و ان من أمة إلاّ خلافيها نذير»۱ و آيه «خاتم النبيين» ۲ دارد.
2 ـ 2 . در تعبير «جعلنا شهـداء علـى مَـن جحـد» كلمـه «شهـداء» ناظـر است به آيـه «و كذالك جعلناكم أمّـة وسطا لتكونوا شهداءَ على الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا.»۳
به مفاد اين آيه، همه امت پيامبر اكرم صلواتاللهعليهوآله، همچون خود حضرتش، بايد در ميان امم شاهد و اسوه و سرمشق ديگر امتها باشند.
به مفاد آيه «كنتم خير أمة اخرجت للناس»۴ برترين امتهاى پيامبران خدا به شمار مىآييم. شكر و سپاس، به اين همه عطايا و نعم پيش كش باد.
2 ـ 3 . در عبارت «كثّرنا بمنّه على من قلّ» طباق لطيفى در بين «كَثّر» و «قَلّ» ملاحظه مىشود.
2 ـ 4 . در همه عبارات اين فراز، مسنداليه، لفظ جلاله (الله) است كه به قرينه لفظى در فراز نخستين، در همه عبارات حذف شده و عبارات عيار و ارزش ايجاز پيدا كرده است.