هيجده عنوان اصلى كه اوصاف قرآن را مىنماياند (نوع الف)، چنين است: كتاب، نور، مهيمن، حديث، فرقان، قرآن، تفصيل، وحى، تنزيل، شفاء، ميزان، هدى، علم، حبل، وسيله (سُلّم، سبب، ذريعه)، مونس، مهوّن، و بالاخره اين بحث كه: پيامبر مكرم صلى الله عليه و آله وسلمتحقّق خارجى حيات قرآنى است.
در پايان اين مقدمه، با حال ابتهال از درگاه ذى الجلال مىخواهيم كه:
درود و تحيات بىپايان خود را بر روح بلند و بىكرانه صاحب اين نيايش زيبا و ژرف، آن اسطوره بندگى و پرستش همه دورانها، كه به حق، لطيفترين و «زيباترين روح پرستنده» و زينت پرستندگان مخلص خداوند نام گرفته، نثار فرمايد. هم او كه در لفظ و معنا و نام و مسمّى، حفيد و سلاله باب مدينه علم نبوى، اميرمؤمنان على عليه السلام مىباشد، يعنى: حضرت امام زينالعابدين و سيّد الساجدين علىبنالحسينبنعلىبنابىطالب صلواتالله عليهم اجمعين.
اسامى و اوصاف قرآن
1 ـ «كتاب»: ۱ اين نام مبارك غالبا به صورتِ معناى اضافى؛ مىآيد يعنى اضافه به اسم جلاله اللّه: كتاب اللّه ۲ و يا ضميرهايى كه به ذات اقدس الهى برمىگردد. مانند كتابك و كتابنا، و يا تعابير ديگرى كه به نحوى نشأت گرفتن از ذات و يا تعلق به آن ذات مقدس را مىرساند. مانند: «هذا كتابٌ انزلناه...» ۳
و يا با «ال» تعريف مىآيد كه آن نيز نشانه معروفيت آن به عنوان «كتاب هدايت خداوند» مىباشد: «ذلك الكتاب لا ريب فيه هدىً...»۴
ظاهرا، لفظ «كتاب» پس از واژه «قرآن» بيش از هر كلمه ديگرى درباره قرآن به كار
1.. كتاب، يا مصدر (نوشتن) است كه به معناى اسم مفعول (مكتوب) و از روى مبالغه به كار مىرود، مانند كاربرد خلق (آفريدن و آفرينش) در معناى مخلوق. و ممكن است گفته شود اساسا وزن فِعال براى معنى مفعول بنا شده است، مانند لباس كه به معناى ملبوس (پوشش انسان) است. همچنين بايد دانست كه كتاب از ريشه «كتب» به معناى ضميمه كردن و چيدن است كه در اينجا «چيدن حروف و كلمات، به نحو حساب شده در كنار هم» مورد نظر است، كه كلام مكتوب را تشكيل مىدهد. ر. ك. رياض السالكين، ج ۵، ص ۴۰۵.
2.از جمله: حديث ثقلين: انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى.. و نيز: نهجالبلاغه، ط ۱۹۱: كتاب الله بين اظهركم ناطق لا يعى لسانه، نهجالبلاغه، ط ۱۹۲: كتاب الله تبصرون به و تنطقون به...
3.انعام / ۹۲.
4.بقره / ۲.