به سوى تو، به درستى فروفرستادهايم كه كتاب(هاى) پيش از خود را راست مىشمارد [ بر راستى آنها گواهى مىدهد] و نگاهبان و ناظر بر آن (ها) است...» 1 ترجمه از: موسوى گرمارودى، سيدعلى، 1383؛ با تغيير جزئى).
از آن چه گفته شد، برمىآيد كه نام «مهيمن»، يكى از اسامى و اوصاف جامع قرآن است، كه به نحوى همه اسامى و اوصافى را كه گوياى آثار فعلى و فاعلى ـ اعم از علمى، تربيتى و غنابخشى ـ قرآن است (و تا آخر دعا آمده) دربرمىگيرد. اين اسم مبارك و پرشكوه، از اسم مهيمن خداوند ـ كه يكى از اسماء جلاله 2 است ـ نشأت مىگيرد. همچنين برمىآيد كه تجلّى اين آثار علم و قدرت و غناى حق و اين مهيمنيّت قرآن، به جعل الهى است و خداوند آن را قرار داده است (و جعلته مهيمنا...)، به اين معنا كه نشأت گرفته از ذات اقدس الهى و عظمت بىپايان و حيرتانگيز اوست. و از اين جاست كه اسامى و اوصاف متعدد ديگرى براى قرآن ـ و غالبا مركب (و از نوع ب) ـ از اين دعاى شريف استفاده مىشود. 3
4 ـ «حديث»: شىء نو، كه در اينجا مراد، سخن نو است. 4 در دعاى 42 آمده است: قرآن را بر هر حديثى كه خود گفتى، 5 برترى دادى. در اينجا تمام كتابهاى آسمانى «حديث» ناميده شده و قرآن نيز ـ كه يكى از آنها و مهيمن بر آنهاست ـ خود «حديث» است: «... ان لم يؤمنوا بهذا الحديث...» 6
و نيز فرموده: «فذرنى و من يكذّب بهذا الحديث...» 7
سخنان انبياء در ميانِ اقوام خود، همگى جديد و نو بوده، چرا كه هدفِ آنان ـ به فرمان خدا ـ نوسازى و اصلاح فرهنگ رايج محيط خودشان بوده است. قرآن در اين راستا، سـرآمد همه كتابهاى آسمانـى و بـرتـر از همه آنهاست: «آن را بر همه
1.مائده / ۴۸.
2.«هواللّه الذى لا اله الاّ هو الملك القدوس السلام المؤمن المهيمن العزيز الجبار المتكبّر...» (حشر، ۲۳).
3.. ر. ك. سطور آينده، ذيل محور سوم: الذى جعلته مهيمنا و نورا و ميزانا و علما و... .
4.مفردات راغب، ذيل ماده حدث. نيز: «الحديث ضد القديم، يستعمل فى قليل الكلام و كثيره...»: رياض السالكين، ج ۵، ص ۴۰۸.
5.. «و فضّلته على كل حديث قصصته». ر. ك. پىنوشت شماره ۳ (كمالات قرآن، الهى است.) و شماره ۹ (شرافت و فضيلت قرآن) كه در بخشِ پىنوشتها مىآيد.
6.كهف / ۶.
7.قلم / ۴۴.