7ـ «تفصيل»: اسم يا وصف است، كه در عبارت «كتابا فصّلته لعبادك تفصيلا» به شكل منصوب و منوّن (با تنوين): «تفصيلاً» آمده و در جايگاه «مفعول مطلق»، نوع تفصيل (جداسازى حقايق و احكام قرآن) را بيان مىكند، كه همراه با گونهاى از اعجاب و اظهار شگفتى و نيز تعظيم و تفخيم (بزرگداشت) مىباشد.
«قرآن كتابى است كه خداوند براى بندگانش ـ از جن و انس تا روز قيامت ـ تفصيل داده است.» ۱ اين خود يك وصف مركب قرآنى ـ از نوع ب ـ است. ۲ و بدين ترتيب قرآن را مىتوان با وصف «مفصّل» ـ يعنى تفصيل يافته (از جانب خداوند) ـ ۳ توصيف كرد (ش 16).
(1ـ 7) تفصيل، از ريشه فصل و به معناى جداسازى است. جداسازى، اگر دربارهى معانى علمى باشد؛ تعريف، تفسير و يا شرح و بيان است؛ كه در آن، حدود معانى و حقايق علمى از يكديگر جدا، و مطالب آشكار مىشوند: «و لقد خبناهم بكتاب فصلناه على علم هدىً و رحمة...» (اعراف، 52): «و به تحقيق آورديم براى آنان، كتابى كه آن را بر ـ پايه ـ علم، تفصيلش داديم، و رهنمودى و رحمتى...»
اما اگر، درباره تكاليف بندگان باشد، معنايش، تعيين و معرفى احكام و حدود الهى است: «و قرآنا اعربت به عن شرايع احكامك، و كتابا فصّلته لعبادك...».
در هر صورت، اين مربوط به مقام تفصيل قرآن است؛ كه در آن، تفصيل دهنده خداست ـ مستقيما و يا به واسطه بيان و سنّت رسول بزرگوارش صلى الله عليه و آله وسلم ـ و صورت و تحقق اين تفصيل هم به علم و دانش الهى، و براى دانايان و دانشوران است چنان كه فرمود: «فصّلنا على علم»، و نيز فرموده: «كتابٌ فُصِّلت آياته قرآنا عربيّا لقوم يعلمون» (فصلت، 2): «كتابى كه آيههاى آن تفصيل داده شده؛ قرآنى عربى (روشن) براى گروهى كه مىدانند.»۴
(2ـ7) تفصيل خداوند ـ به طور مستقيم ـ براى بنده خاصّش محمد صلى الله عليه و آله وسلممىباشد؛ كه دريافتكننده حقيقت قرآن است، به هر دو مقام اجمال و تفصيل، و يا تنزيل
1.اطيب البيان، ج ۶۱۴ ص ۲۹۶.
2.ر. ك. پىنوشت ۸ (مراتب نزول قرآن).
3.ـ ر. ك. پىنوشت ۸ (مراتب نزول قرآن).
4.اين آيات، مؤيد همراهى علم و عالم به قرآن ـ در مقام تفصيل ـ مىباشد.