بدين ترتيب براساس عبارت دعاى شريف چهل و دوم، «ميزان» اسم و وصف قرآن است. و براساس اين آيه شريفه، مراد از «ميزان» چيزى غير از «قرآن» و البته همراه و مؤيد آن است.
آيه بيست و پنجم سوره حديد نيز اين معنا را تأييد مىكند: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط...» : «ما پيامبرانمان را با برهانهاى روشن فرستاديم و (همراه) با آنان «كتاب» و «ميزان» را فروفرستاديم، تا مردم به دادگرى برخيزند...» در اين آيه نيز «ميزان» غير از كتاب و همراه با آن است. لازم به يادآورى است كه «ميزان» و «ترازو» در هر فضايى متناسب با آن فضا و شرايط است: براى توزين اشياء جسمانى مانند ميوهها و حبوبات، ترازوى جسمى و (مثلاً) فلزى است، در حالى كه ميزان براى بيان دين و كتاب آسمانى، عالم و دانشمند بىخطايى است كه علم، عمل و شخصيت او بازگوكننده حقيقت است و كتاب و دين را از تحريف و تفسير به باطل نگاه مىدارد، چنان كه در برخى تفاسير روايى كلمه «ميزان» در آيه اخير (حديد، 25) نيز به «امام عليه السلام » و راهبر الهى تفسير شده است. ۱
اكنون اين پرسش مطرح مىشود كه آيا اين دو بيان با هم تعارض دارند؟
چگونه دعاى چهل و دوم قرآن را «ميزان» معرفى مىكند و آيات قرآن، حقيقتى ديگر غير قرآن را «ميزان» معرفى مىكنند؛ كه بنابر روايات تفسيرى «پيامبر» و «امام» (عالمان حقيقى به كتاب) است؟ آيا اين دو معنى معارضند؟ پاسخ منفى است. چرا كه اين دو، دو مصداق واقعى از معناى «ميزان» هستند كه هريك ديگرى را تأييد مىكند و تمسك به هر دو مانع گمراهى است، چنان كه در حديث ثقلين آمده است: «و كل واحدٍ منهما منبىء عن صاحبه و موافق له، لن يفترقا حتى يردوا علىّ الحوض»! ۲ : «يعنى هريك از اين دو گوهر گرانمايه ـ و دو ميزان هدايت ـ خبر مىدهد و موافق آن است (نه معارض و مخالف) و آن دو از يكديگر جدا نمىشوند تا در حوض كوثر (در بهشت) به من ـ پيامبر ـ وارد شوند.»
1.تفسير الصافى، ج ۵، ص ۱۳۹ به نقل از تفسير قمّى، ج ۲.
2.. خطابه غدير، محمدباقر انصارى، به نقل از احتجاج طبرسى، بخش ۳.