محكم خدا چنگ زنيد و متفرق نشويد.» مؤيد اين بيان است. در روايات تفسيرى مصاديقى براى «حبل اللّه» معرفى كردهاند:
1 ـ قرآن: در تفسير عياشى از اميرالمؤمنين عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم آورده است كه درباره قرآن فرمود:«... هو حبل اللّه المتين و هو الذكر الحكيم...» 1 . نيز در تفسير امام عسكرى عليه السلام به نقل از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم است كه گفته:
«إن هذا القرآن هو النور المبين و الجهل المتين و العروة الوثقى...» 2 «اين قرآن، نور آشكار، رشتهى محكم و ريسمان مستحكم ـ و قابل اعتماد خدا ـ است...».
2 ـ آل محمد صلى الله عليه و آله وسلم (عترت): همچنين در تفسير عياشى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه: «آل محمد عليهم السلام هم حبل الله المتين الذى أمر بالاعتصام به، فقال: «و اعتصمو بحبل الله الآيه». و نيز امام كاظم عليه السلام كه فرمود: «على بن ابى طالب حبل اللّه المتين» بنابراين روايات عترت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم ـ و در رأس آنها شخص امام علىبن ابىطالب عليه السلام ـ بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم ريسمان محكم خدا هستند. كه قرآن دستور مىدهد به آنان متمسك شويد و از تفرقه بپرهيزيد.
اين دو دسته روايات به روشنى و به وجوهى قابل جمع مىباشد:
وجه اول: روايتى است كه در معانى از امام شخص سجاد عليه السلام ـ صاحب دعاى مورد بحث ـ نقل شده است كه فرمود (مضمون حديث): امام (از ما) جز شخص معصوم نمىتواند باشد؛ و عصمت در ظاهر خلقت اشخاص آشكار نيست. از ايشان درباره معناى عصمت سؤال شد، ايشان در جواب گفتند: معصوم كسى است كه «معتصم بحبل اللّه» 3 باشد و حبل اللّه همان قرآن است؛ و قرآن به سوى امام هدايت مىكند؛ و اين
1.تفسير الصافى، ج ۱، مقدمة الأولى (ص ۱۷)، نيز ر. ك. نهجالبلاغه (صبحى صالح) ص، ۲۵۴، ط ۱۷۶.
2.. تفسير الصافى، ج ۱، مقدمة الأولى (ص ۱۷).
3.. نكته بديعى كه از اين روايت استفاده مىشود آن است كه: به جز شخص معصوم (نگه داشته شده در علم و عمل) به عصمهالله نمىتواند معتصم واقعى به قرآن باشد. زيرا غيرمعصوم يا از روى عمد و عصيان، از هواى نفس پيروى مىكند و به حبلالله، چنگ نمىزند و يا فرضا اگر هم بخواهد متمسك به حبل اللّه بشود، ممكن است در زمينه علم و معنا به اشتباه بيافتد. و در هر صورت اعتصام صورت نمىگيرد، چرا كه اگر هم اتفاقا ـ نه از روى علم ـ به معناى درست رسيده باشد، موثوقٌ به و مورد اعتماد نيست و به آن «اعتصام» گفته نمىشود (معناى اعتصام با وثوق و اعتماد ملازم است).