39) ؛ و اينكه واضحكننده (از سوى خدا) دارد (ش 39 مكرر). قرآن مَثَلهاى بازدارنده (زاجره) و امركننده (آمره) دارد؛ (ش 93، 94، 95) و....»
پىنوشت شماره 8ـ مراتب نزوله: نزول اجمالى (مجملاً) بر محمّد صلى الله عليه و آله وسلم (ش 42) ؛ كه ظاهرا مراد نزول دفعى باشد (واللّه العالم). الهام (نزول) علمى و كمال يافته (مكمّلاً) بر پيامبر (ش 43). انتقال (موروثى و موهويى) علمى و تفسيرى به آل محمّد صلى الله عليه و آله وسلم( ش 45). انتقال تفصيلى (با حفظ مراتب) به بندگان: «فصّلته لعبادك تفصلاً» (ش 16 و17). نيز ر. ك. محور 2 فوق الذكر (نزول النّورى للقرآن)
پىنوشت شماره9ـ شرفه و فضله (شرافت وفضيلت قرآن): قرآن شريف و برتر است (ش 50 و 51). محمّد صلى الله عليه و آله وسلمنخستين خطابكننده به قرآن است «فصلّ على محمّد الخطيب به» (ش 52)، و اين شرافتى است متقابل. آل محمّد صلى الله عليه و آله وسلمخزانهداران علم قرآناند «و على آله الخزّان له» (ش 53). قرآن «من عنداللّه» است. (ش 55 و 56)، محمّد و آلـ صلواتاللّهعليهمـ به علم وتوفيق خداـ اين شرافت بزرگ را مىشناسند و بدون ترديد تصديق مىكنند (ش 55 و 56). نيز ر. ك. متن: كليه محورهاى 18گانه.
پىنوشت شماره 10ـ له قصد الطريق: قرآن طريق معتدل دارد (ش 57).دانايان به قرآن ـ به علم و توفيق حقـ از آن منحرف نمىشوند. (ش 58)
پىنوشت شماره 11ـ تطهيرُه و تزكيته للنفوس (پاكسازى و تربيت انسانها): به واسطه قرآن (وبه لطف خداوند): سنگينى بار گناهان فرو مىافتد: «و حطّط بالقرآن عنا ثقل الاوزار» (ش 75)، و خوش خويىِ نيكويان عطا مىشود: «وهب لَنا حسن شمائل الابرار»(ش 76)، و پيروى شب زندهداران و تلاشگران روزـ براى خداـ نصيب مىشود (ش 77)، و از هر آلودگى پاك مىكند. (ش 78) و ـ پس از طهارت و پاكيزگىـ در پى رهيافتگان به نور قرآن روانه مىسازد. (ش 79)، و ـ سپسـ روشنى يافتگان به نور قرآن، آرزوها از عمل بازشان نمىدارد (80)، و دور افتادگان از قرآن، گرفتار فريب دنيا و هلاكت مىشوند. (ش 81)، قرآن صلاح ظاهر مىآورد و آن را دوام مىبخشد: «اللهمَّ صل على محمّد و آله و آدم بالقرآن صلاح ظاهرنا» (ش 98 و 99). وسوسههاى دروى را مىزدايد و سلامت روان مىبخشد (ش 100)، زنگار از دل مىشويد و تارها و رشتههاى گناه مىزدايد (ش 101 و102)، و پراكندگى و شوريدگى كارها را به سامان مىآورد. (ش