كه عربى نمىدانستم، نمىدانستم بايد بيشتر به كدامين متنِ فارسى، رجوع كنم. مشكلم را با پدرم مطرح كردم. ايشان مىفرمودند كه براى مثال، از سطر 14 تا 19 دعاى نهم امام عليه السلام ، آقايان الف و ب، منظور و مفهوم حضرت سجّاد عليه السلام را بهتر درك كرده بودند تا آقايان ج و د. در متن انگليسى نيز، برخى نكات يافت مىشد كه مترجم محترم آمريكايى، نتوانسته بودند به عمق مطلبى كه حضرت امام سجّاد از آن سخن فرموده بودند، پى ببرند.
و بنده تازه درمىيافتم كه وظيفه اصلى اين كمترين، تازه بعد از ترجمه اوّليه شروع مىشد. يعنى آن كه به عنوان مترجم، تشخيص دهم بيشتر به كدام متن از ميان هشت، نُه متنى كه در پيش رو داشتم مراجعه كنم.
آيا بايد به متونى مراجعه مىكردم كه براى مثال سه مترجم، دقيقا به يك شكل ترجمه كرده بودند، يا به متونى مراجعه كنم كه دو مترجم ديگر، به شكلى ديگر، و چهار مترجم ديگر، هر كدام به شكلى مستقل ترجمه كرده بودند؟...
انتخاب اين كمترين بايد بر چه اساسى صورت مىگرفت؟
از پدرم خواستم كه از ميان آن مترجمان عزيز، به ترتيب نام سه بزرگوار را از نظر بازگردانى دقيق و صحيح به اين جانب اعلام فرمايند.
پدرم رغبتى به اين كار نشان نمىدادند، تا مبادا ارزش آثار آن عزيزانى كه از نظر دقّت، از وسواس كمترى استفاده كرده بودند، از سوى اين كمترين ناديده گرفته شود.
امّا سرانجام پس از اصرارهاى مكرّر اين جانب، ايشان توصيه فرمودند كه بيشتر به ترجمههاى آقايان الف و ب و ج توجّه ابراز نشان دهم، و به همان اندازه در همه حال، به ترجمه آقاى دكتر چيتيك اهميّت و دقّت لازم را ابراز دارم، زيرا آقاى چيتيك، از امتيازى برخوردار بودند كه اين كمترين از آن بىبهره بود، و آن اين بود كه ايشان به زبان عربى آشنايى كامل داشتند، و لذا، معنا و مفاهيم و تفاسير و تعابير برخى از عبارات را بهتر از مترجمان فارسى زبان، مىتوانستند به بندهاى كه در خارج از ايران رشد و پرورش يافته و تحصيل كرده بود، «تفهيم» كنند.
من به بازبينى اثرم، با انجام اين ملاحظات پرداختم. همزمان با خود تصميم گرفتم كه به مطالعه انجيل و تورات به زبان فرانسوى، ايتاليايى و انگليسى، براى نوبتى ديگر،