اقدام ورزم، تا واژگان ادبى و باستانىِ بهترى را براى ترجمهام، منظور كنم. مطالعه آثار ميلتون، دانته، سَن توگوستَن (سنت آگوستين) و سَن تومادكَن (سنت توماس داكوئيناس)، و همينطور هم كتاب دعاى مسيحيان كاتوليك و اصطلاحاتى كه براى يك رشته از امور شرعى و مسائل فقهىشان مورد استفاده قرار مىگرفت، براى گزينشهاى بعدى من از برخى از واژگان كاملاً فقهى يا شيعى، تأثير و كمكى عظيم رساند.
اين كارها، حدودا يك سالى به طول انجاميده بود. زيرا در طول اين مدّت، اين كمترين، به دليل كار زياد، بهويژه نوشتن، تاندُن دست راستم را از كار انداخته بودم و دستم به مدّت سه ماه در گچ بود...
اين بار، با آگاهى از كاربرد بسيارى از واژههاى دقيق دينى ـ كه همزمان، حالتى قديمى و بسيار ادبى به اثرم مىبخشيدند ـ ترجمه اوّليهام را تصحيح كردم و آن را كاملتر كردم. اين كار نيز چندين ماه به طول انجاميد، زيرا همزمان به ترجمه «كمدى الهى» و چندين اثر ديگر مشغول بودم و ناگزير بودم كه تنها هفتهاى شش تا هشت ساعت و نه بيشتر به اين ترجمه فرانسوى صحيفه سجّاديّه وقت گذارم.
سپس براى چند ماهى، ترجمه صحيفه سجّاديّه را كنار گذاشتم، و به ترجمه آثارى ديگر پرداختم. قصد داشتم ترجمهام را با شيوهاى جديد، از نوعى «فيلتر» عبور دهم. چگونه؟ به اين شكل كه ترجمه پنج تن از مترجمان محترم فارسى را كاملاً به كنار نهادم، و تنها از سه ترجمه فارسى و ترجمه انگليسى كمك گرفتم. در اين دوران، ترجمه آقاى دكتر آيتى نيز به دستم رسيد، و بنده تصميم گرفتم ترجمه ايشان، ترجمه انگليسى و ترجمه دو تن از آن سه مترجم عزيز و بزرگوار را زين پس، به عنوان متون اصلىام در نظر گيرم. اين موجب شد تا بار سنگينى از دوشم برداشته شود، زيرا تا آن زمان، پيوسته ناگزير بودم با هر سطر از فرمايشات حضرت امام سجّاد، به نُه متن گوناگون مراجعه كنم، و اين كارى بسيار وقتگير و شكنجهآور بود. زيرا به دليل تنوّع و سليقه در نوع برداشتهاى آن مترجمان فارسىزبان عزيز، هر بار ناگزير بودم گزينشى صرفا براساس استنباط و احساس شخصىِ خودم به انجام رسانم. امّا در هنگامى كه گزينش مترجمان معتمد و دقيق به عمل آمد، با آزادىِ عملِ بيشترى به كار زينت بخشيدن و بهبودى ترجمه اقدام كردم.