گزارشى از ترجمه فرانسوى صحيفه سجاديه - صفحه 90

براى بار دوم، ترجمه ديگرى به انجام رساندم، و اين بار، كلّ كار را براى پدرم ارسال كردم.
پدرم، به من گفتند كه منتظر پاسخى سريع از جانب ايشان نباشم، زيرا قصد داشتند تا هر زمان كه وقت بگيرد، به مطالعه و تطبيق دقيق متن فرانسوى‏ام، با متن عربى اقدام ورزند. به خوبى درمى‏يافتم كه ايشان با روحيه‏اى كه داشتند و هنوز هم دارند، قصد داشتند دقيقا به همان شكلى كه فرموده بودند پيش بروند، يعنى مطالعه يك سطر از فرمايشات حضرت امام سجّاد، و سپس تطبيق آن با ترجمه فرانسوى‏ام. كار من، بيش از سه سال، و كمتر از چهار سال به طول انجاميده بود، و در آن برهه از زمان، به هيچ وجه حدس نمى‏زدم كه «عمليات تطبيق» متن بنده با متن عربى، از سوى پدرم، دقيقا دو سال به طول خواهد انجاميد....
پدرم، اشكالات و اشتباهات فراوانى از اين جانب مى‏گرفتند و بى‏درنگ با فاكس به اين كم‏ترين ارسال مى‏داشتند. مشكل من، در ترجمه فرانسوى متن نبود، از آن لحاظ، حتّى پدرم هم گاه به بنده تبريك مى‏گفتند، و در حدّى كه به خويشتن مغرور نگردم، اندكى از كارم تعريف مى‏كردند تا از نگرانى دائمى‏اى كه در دل داشتم، مرا بيرون آورند. مشكلات و اشتباهاتى كه پدرم از اين كم‏ترين مى‏گرفتند، در ابراز توجّه بنده به ترجمه‏هاى فارسى و آن يك متن انگليسى بود.
خوب به خاطر دارم كه پدرم بارها به من زنگ مى‏زدند و با ناراحتى و پريشانى مى‏فرمودند: «بابا جان! آخر در كجاى اين دعا، حضرت امام سجّاد، چنين مطلبى را بيان فرموده‏اند...؟» و سپس به قرائت متن عربى آن به من مى‏پرداختند، و من نيز هر بار با نهايت احترام و خضوع به ايشان يادآور مى‏شدم كه بنده عربى نمى‏دانم، و مشكلم در اين است كه ناگزيرم به ترجمه‏هاى فارسى زبان آن متن مراجعه كنم. ايشان نيز هر بار مى‏گفتند: «خب پس چرا به چنين كار مهمى دست مى‏زنى؟!...» و هر بار با نهايت ناراحتى مى‏افزودند كه نگارش يك سخن كم‏تر يا بيش‏تر از زبان امامان معصوم:، به منزله ارتكاب گناه است، هرچند آن گناه، ناخواسته باشد. بارها، پدرم با گفتن اين كه «آخر تو مى‏دانى كه اگر يك كلمه پس و پيش بنويسى، چه گناهى ناخواسته مرتكب مى‏شوى؟!...» مرا به وحشتى عميق مى‏افكندند (و هنوز هم كه مشغول ترجمه انواع

صفحه از 95