مرورى بر احاديث معرفت خدا (4) - صفحه 11

سپس رواياتى نقل كرده تا اين‏كه مى‏گويد:
بنابراين نه تنها خدا را با چشم سر نمى‏توان ديد، بلكه با فكر و عقل نيز نمى‏توان به كنه عظمت او راه يافت. تنها با عرض نياز از راه دل مى‏توان به معرفت او راه يافت. طىّ اين مرحله و ديدار خدا به چشم دل، راهى است پيمودنى نه نمودنى. ۱
در بيان ايشان تصريح شده است كه تنها با عرض نياز و از راه دل، مى‏توان به معرفت او راه يافت. از اين مطلب استفاده مى‏شود كه همه‏ى راه‏هاى ديگر بر اساس اين راه پى‏ريزى شده‏اند و اساس همه‏ى آن‏ها را همين راه تشكيل مى‏دهد. و چنان‏كه در روايات تصريح شد، اگر اين معرفت از ناحيه‏ى خدا صورت نمى‏گرفت، احدى خداى خويش را نمى‏شناخت. پس راه‏هاى ديگر، به هيچ‏وجه در عرض اين راه قرار ندارند؛ بلكه همه در طول آن هستند و هيچ‏كدام معرفتى از خداوند، در عرض معرفت فطرى‏ـ يعنى معرفتى كه به تعريف الاهى تحقّق مى‏يابدـ پديد نمى‏آورند. يعنى همه، تذكّر و تنبّه به آن معرفت هستند.

4ـ مرحوم شيخ اسماعيل معتمد خراسانى (م 1421)

ايشان بعد از طرح تذكّر انسان در حال بأساء و ضرّاء به خداى تعالى‏ـ كه معروف فطرى اوست‏ـ مى‏نويسد:
عمده چيزى كه شايان دقّت است، اين است كه اين توجّه نمودن به خدا، نه به فكر حاصل شود و نه به خيال، و نه به وهم و عقل، چون تمام اين نيروها از كار افتاده‏اند. فقط شهود فطرى است كه انسان را بدون تشبيه و بدون تحديد و تعطيل، متوجّه خدا مى‏كند. ۲
نيز مى‏نويسد:
با تذكّر به آيات خلقت‏ـ كه منطق وحى و روش قرآن مجيد است‏ـ آثار علم و قدرت و مشيّت خدا در نظم و انتظام خلقت ديده مى‏شود؛ و نتيجه‏اش ظهور و بروز معرفت فطرى است. لكن اين با توجّه به ذات و نفس خلقت است كه سطح ظاهر خلقت را انسان مى‏بيند كه پروردگار، هر يك از اجزاء خلقت را دليل و نشانه‏ى تدبير و حكمت خود قرار داده است.

1.همان/ ۳۶۰ـ ۳۶۲.

2.مبدأ و معاد/ ۲۷.

صفحه از 30