مرورى بر احاديث معرفت خدا (4) - صفحه 16

7ـ استاد مصباح يزدى

ايشان شناخت حضورى خداوند متعال را شناخت شهودى دانسته و از شناخت حصولى و عقلى به شناخت غايبانه تعبير نموده، مى‏نويسد:
منظور از شناخت حضورى نسبت به خدا، اين است كه انسان بدون وساطت مفاهيم ذهنى، با نوعى شهود درونى و قلبى با خدا آشنا شود.
به عقيده‏ى ايشان، مرتبه‏ى ضعيف اين شناخت حضورى نسبت به خداوند سبحان، چون ناآگاهانه است، براى به دست آوردن جهان‏بينى آگاهانه كفايت نمى‏كند. سپس درباره‏ى معرفت حصولى مى‏نويسد:
منظور از شناخت حصولى اين است كه انسان به وسيله‏ى مفاهيمى كلّى‏ـ از قبيل «آفريننده، بى‏نياز، همه‏دان و همه توان و....» ـ شناختى ذهنى و به يك معنا «غايبانه» نسبت به خداى متعال پيدا كند.... آن‏چه مستقيما از كاوش‏هاى عقلى و براهين فلسفى به دست مى‏آيد، همين شناخت حصولى است؛ ولى هنگامى كه چنين شناختى حاصل شد، انسان مى‏تواند در صدد دست‏يابى به شناخت حضورى آگاهانه نيز برآيد. ۱
جمله‏ى آخر ايشان دلالت دارد كه علم حضورى آگاهانه به خداوند سبحان، وقتى تحقّق مى‏يابد كه انسان ابتدا به علم حصولى نسبت به او برسد، بعد از آن براى رسيدن به علم حضورى اقدام كند. عبارت ايشان در اين جهت، خيلى روشن نيست كه كدام حالت است؟
الف‏ـ آيا علم حصولى مقدّمه براى رسيدن به علم حضورى است، يعنى اگر كسى بخواهد به علم حضورى برسد، بايد سال‏ها كتاب‏هاى منطقى و فلسفى را درس بگيرد و تدريس كند و بعد از آن به تدريج به معرفت حضورى از طريق خودش اقدام كند.
ب‏ـ خود همين درس و بحث و استدلال‏هاى منطقى و برقرارى رابطه‏ى منطقى ميان مفاهيم ذهنى و رسيدن به مفاهيم جديد از طريق چيدن معلومات كنار معلومات ديگر، موجب مى‏شود كه انسان به تدريج نسبت به خداوند متعال علم حضورى يابد و در حقيقت، شخص خداى سبحان را به رؤيت قلبى بشناسد.

1.آموزش عقايد/ ۴۳ـ۴۴.

صفحه از 30