مرورى بر احاديث معرفت خدا (4) - صفحه 20

حدوث. در مورد آن‏ها هم مى‏نويسد:
اين دلايل نيز كمابيش، نيازمند به مقدّمات حسّى و تجربى مى‏باشند.
آن‏گاه گروه سوم را دلايل فلسفى خالص‏ـ مانند برهان امكان و برهان صديقين‏ـ دانسته و در مورد آن‏ها نيز مى‏گويد:
براهين دسته‏ى سوم، تنها موجودى را به عنوان واجب‏الوجود اثبات مى‏كند و اثبات علم و قدرت و حكمت و حتّى جسم نبودن و مغايرت او با عالم مادّى، نيازمند به براهين ديگرى است. ۱
مى‏دانيم كه در براهين اثبات وجود خدا، نقش اساسى از آنِ عقل است. ايشان تصريح كرده است كه:
بدون ترديد، ابزار كار عقل، مفاهيم ذهنى است و اساسا عقل همان نيروى درك‏كننده‏ى مفاهيم كلّى است.
حال، با توجّه به اين مطلب مى‏توان گفت: نتيجه‏ى براهين اثبات وجود خداوند متعال، جز يك مجموعه مفاهيم كلّى و عناوين عام ـ در حدّ شناخت عقلى انسانى و در حدّ خلاقيّت آن‏ـ چيز ديگرى نيست. انسان عاقل، هر اندازه در معقولات واردتر باشد، مفاهيم عالى‏تر و وسيع‏تر مى‏تواند بسازد. در نتيجه خداى او از توسعه‏ى بيشتر نسبت به خداى ديگرى برخوردار خواهد بود. چنان‏چه ايشان به اين تصريح كرده و مى‏نويسد:
امّا معرفت حصولى و عقلانى به وسيله‏ى مفاهيم ذهنى حاصل مى‏شود و مرتبه‏ى آن، تابع قدرت ذهن بر تحليلات دقيق و درك مفاهيم ظريف عقلى است. و اين نوع معرفت است كه با آموختن علوم عقلى، قابل تكامل است. ۲
روشن است كه چنين دركى از خداوند سبحان، نمى‏تواند با آيات و رواياتى كه معرفت خدا را فعل خداوند دانسته و هر نوع معرفتى را بدون تعريف او بى‏اعتبار شمرده و عقل را از رسيدن به او عاجز و ناتوان دانسته، تطبيق پيدا كند. راه درست و صحيح در اين زمينه، همان است كه در آيات قرآن كريم و روايات اهل بيت عليهم ‏السلام بيان شده است. پس چاره‏اى نيست جز اين‏كه در معرفت خدا، همان راه صحيح و

1.همان/ ۳۳۸ و ۳۳۹.

2.همان/ ۳۶۹.

صفحه از 30