مرورى بر احاديث معرفت خدا (4) - صفحه 22

ايشان در تفسير آيه‏ى اوّل مى‏گويد:
«شهيد» در اين‏جا ممكن است به معناى شاهد و گواه باشد، يا حاضر و ناظر و يا به هر دو معنا.... مطابق اين تفسير، براى اثبات ذات پاك او، همين‏قدر كافى است كه حضور و شهود او در همه‏جا است. هر موجود ممكن را تماشا كنيم، در كنار او ذات واجب‏الوجود است و به هر جا مى‏نگريم، هستى مطلق نمايان و بر هر چه نظر مى‏افكنيم، سيماى او مى‏بينيم.....
بعد به روايت منسوب به اميرالمؤمنين عليه ‏السلام «ما رأيتُ شيئا إلّا وَ رأيتُ اللّه‏ قبله» ... استشهاد نموده است و در ادامه به حديث منصوربن‏حازم استشهاد كرده كه در آن تصريح شده است كه خداوند، برتر و بالاتر از آن است كه به وسيله‏ى مخلوقاتش شناخته شود؛ بلكه بندگان به وسيله‏ى خداوند شناخته مى‏شوند. ۱
سپس عدم تنافى بين برهان نظم و صديقين را حل نموده است، به اين بيان كه برهان نظم، در سطحى است و برهان صديقين در سطحى بالاتر و والاتر.
در مورد آيه‏ى دوم مى‏نويسد:
مهم‏ترين مصداق شهادت، آن است كه ذات او خود گواه ذات اوست و به مصداق «يا مَنْ دَلَّ عَلَى ذاتِهِ بِذاتِه» ، خود بهترين دليل براى وجود خويش مى‏باشد و اين همان چيزى است كه برهان صديقين ناظر به آن است.
در مورد آيه‏ى سوم تصريح دارد كه:
آيه احاطه‏ى وجودى خداوند را نيز شامل مى‏شود. آرى! او قبل از هر چيزى، احاطه‏ى وجودى نسبت به همه‏ى ممكنات و كاينات دارد.
بعد اين احاطه را به احاطه‏ى قيوميّت معنا كرده است، يعنى او وجودى است مستقل و قائم بالذّات، كه باقى موجودات، همه‏ى وابسته به او و قائم به اويند. سپس گفته است:
و همين معناست كه راه را به سوى برهان صدّيقين در مسأله‏ى اثبات وجود خدا، از اين آيه مى‏گشايد.
در مورد آيه‏ى چهارم مى‏گويد:
به هر حال، آيه‏ى فوق در عين اين‏كه برخلاف پندار صوفيان، جدايى خدا را از

1.بنگريد: بخش اوّل اين مقاله در سفينه ۷/ ۳۸.

صفحه از 30