مرورى بر احاديث معرفت خدا (4) - صفحه 26

تنها اقرار و تسليم و اطاعت و ايمان است. در نتيجه معرفتى كه انسان به آن مكلّف است، در حقيقت قبول تعريف است، نه خود تعريف و توصيف خداوند سبحان.
2ـ آيات و رواياتى كه هرگونه تفكّر و تكلّم درباره‏ى خداى سبحان را منع كرده و به خلق دستور داده تا در آيات و مخلوقات به تفكّر بپردازند و از سخن گفتن در مورد خداى سبحان به جدّ پرهيز كنند. اين روايات نيز تأكيد بر اين دارد كه معرفت خداى تعالى، از ناحيه‏ى تفكّر در خداوند سبحان به دست نمى‏آيد. پس انسان بايد در مورد چيزى كه محصولى جز سرگردانى و حيرت به بار نمى‏آورد، پرهيز كند.
3ـ به صريح گروهى ديگر از روايات، هيچ يك از قواى ادراكى انسانى‏ـ از جمله عقل‏ـ توان شناخت خداى سبحان را ندارند و خداى سبحان از حيطه‏ى ادراكى آن‏ها خارج است. يعنى براى خداى تعالى، كيفيّتى نيست كه انسان بتواند با كاربرد قواى خويش بدان نايل آيد. اين گروه روايات، خداوند سبحان را از آن‏چه انسان به وهم و عقل خويش بدان مى‏رسد، متعالى شمرده است، چرا كه موهوم و معقول، مخلوقِ وهم و عقل است نه خالق آن‏ها.
4ـ بر اساس روايات ديگر، خداوند به توصيف و تعريف بشر نمى‏آيد؛ بلكه از همه‏ى توصيفات و تعريفات بشرى منزّه و مقدّس است. بنابراين هيچ تعريف و توصيفى از بشر به او ارتباطى نخواهد داشت.
5ـ روايات ديگر، دلالت مى‏كند كه خداوند سبحان، شناساندن خود به بندگان را بر عهده گرفته و به نحو احسن، در حالات مختلف و در زمينه‏هاى گوناگون، آن را به فعليّت رسانده است. آفريدگار دانا، تعريف خويش را از آغاز خلقت انسان با شكل‏گيرى او درآميخته است. در نتيجه، نه تنها انسان‏ـ بلكه همه‏ى موجودات و خلايق‏ـ از همان مرحله‏ى اوّل شكل‏گيرى، در محضر خداى خويش قرار گرفته‏اند؛ خداوند، خود را به آن‏ها شناسانده و لذا خداى خويش را شناخته‏اند. از اين ميان، انسان بالخصوص مراحل ديگرى گذرانده و در همه‏ى آن مراحل، باز شاهد اين معرّفى توسّط خداى سبحان بوده است. انسان با همراه‏داشتن چنين سابقه‏اى به دنيا آمده است. در اين دنيا نيز خداى سبحان به وسيله‏ى پيامبران و

صفحه از 30