آرمان شهر دينى در پهنه‏ ى شعر فارسى - صفحه 156

مؤلّف محترم، هم در بخش اوّل و هم در بخش دوم كاوش‏هاى گسترده‏اى انجام داده است. منابع و مآخذ بسيارى را ديده و مطالعه كرده و بالاخره رنج و مشقّت فراوانى را بر خود هموار ساخته است.
كتاب جناب احمدى از اين حيث اهميّت و بهره‏مندى بيشترى مى‏يابد كه بررسى نخستين سده‏هاى زايش و بالندگى ادب فارسى را وجهه‏ى همّت خويش كرده است. اين‏كه پيشگامان عرصه‏ى سخن و سخنورى درباره‏ى موعود آخرالزّمان چه نگاهى داشته و چگونه مى‏انديشيده‏اند كه البتّه نماينده و نشانگر روح غالب در آن دوران مى‏تواند بود. نويسنده‏ى گرامى با بردبارى و حوصله‏ى شايان تقدير، علاوه بر ديوان اين دسته از شاعران، ده‏ها اثر مرتبط با آن‏ها را ديده و مطالعه كرده است. رأى و نظر بسيارى از آگاهان را درباره‏ى سراينده‏اى كه معرّفى مى‏كند، آورده و به غناى كتاب افزوده است.
از رهگذر درنگ و تأمّل در اين كتاب، نكاتى شايسته‏ى گفتن به نظر مى‏رسد:
1ـ عنوان كتاب چنان‏كه پيش‏تر گفتيم: «آرمانشهر دينى در پهنه‏ى شعر فارسى» است. متأسّفانه در همه‏ى كتاب كه بالغ بر 295 صفحه است، حتّى يك بار هم تعريف و توضيحى ولو مجمل و كوتاه از آرمان‏شهر ارائه نشده است. ظاهرا دليل آن، اين بوده كه مؤلّف معنى آن را معلوم و مُحَصَّل و واحد و قطعى فرض كرده است؛ درحالى كه هرگز چنين نيست. راستى آرمانشهر يعنى چه؟ اين لفظ از كجا آمده و معنى آن چيست؟ آيا تعابيرى چون مدينه‏ى فاضله، كشور آرمانى، جامعه‏ى كامل، شهر ايدئال، اتوپيا و جز آن‏ها با اين واژه مترادفند؟ يا با هم تفاوت دارند؟
از آن‏جا كه خاستگاه تئورى آرمانشهر يا مدينه‏ى فاضله تفكّر يونانى و مشخّصا سپهرانديشه‏ى افلاطون است، ضرورت داشت كه مؤلّف محترم اين لفظ را پيش و بيش از هر فرهنگ ديگر، در آن منظومه‏ى فكرى و به ويژه در نزد آن فيلسوف برجسته معرّفى و بررسى مى‏كرد.
پيچيدگى كار، زمانى نمود بيشترى مى‏يابد كه مجددا به عنوان كتاب توجّه كنيم و تعبير «آرمانشهر دينى» را ببينيم. آيا منظور از آن، آرمانشهر با صورت يونانى و ماده‏ى دينى و الاهى است؟ يا مراد، زمين آرمانى يا زمين آسمانى است كه در آن از شيطان و شرّ و شره و شرنگى اثرى نيست؟

صفحه از 158