مىكرد. آن بزرگوار به پيادهروى خيلى اهمّيت مىداد و روزهايى كه از منزل تا پژوهشگاه شاگردان و يارانش به نام «مجمع احياء فرهنگ اسلامى» مىرفت، اين مسير را پياده طى مىكرد. معمولاً ايشان مسيرهاى كوتاه را پيادهروى مىكردند. همچنين از جوانى شناگرى ماهر بودند.
3ـ6. غفلت نكردن از جامعه:
شايد برخى با اشتغال به تحقيق و مطالعه از امور پيرامون خود غافل بمانند يا نخواهند خود را در جريان مسائل پيرامونى قرار دهند؛ امّا علّامه محمودى به رغم اين كه در گوشهاى مشغول كار خود بودند از اوضاع جامعه بىخبر نبودند و در هنگام ضرورت در امور اجتماعى مشاركت مىكردند. پيش از پيروزى انقلاب اسلامى و در جريان انقلاب سفيد شاه، زمانى كه در عراق بودند با امضاى اعلاميه عليه رژيم پهلوى آنها را در سوء استفاده از علماى ايرانى مقيم عراق ناكام كردند. پس از انقلاب و در جريان جنگ تحميلى، مشوّق حضور فرزندان خود و مردم براى رفتن به جبهه بودند، از گرانىها و مشكلات مردم رنج مىبردند و شريك غم بسيارى از گرفتاران بودند، در انتخابات گوناگون و راهپيمايىهاى مهم مانند روز قدس و 22 بهمن شركت مىكردند؛ امّا هيچگاه جانب هيچ گروه و حزب و دستهى سياسى را نگرفتند و عليه كسى هم حرفى نزدند، مگر اينكه از نظر دينى و اعتقادى اشكالى در كار مىديدند كه در اين موارد هم بدون هياهو و خودنمايى، نهى از منكر يا امر به معروف مىكردند.
3ـ7. علاقه و حرص بر احياء و نشر آثار و مناقب اهل بيت عليهم السلام :
محور كارهاى علمى استاد، احياى نشر متونى بود كه دربارهى اهل بيت به ويژه شخصيّت مولا على عليه السلام است. شناخت و آگاهى عميق همراه با عشق و ارادت شديد آن بزرگوار به اهل بيت باعث شد كه او كارهايى را انجام بدهد كه كمتر كسى تن به آن مىداد. (در بخش معرّفى آثار، نام آنها ذكر مىشود.)