5ـ روش كار و تحقيق:
استاد محمودى، شيوهاى را انتخاب كرده بودند كه مطالب و تحقيقاتشان بسيار متقن و مستند باشد و بر مستندسازى بسيار تأكيد داشتند. در اين زمينه كوشش مىكردند كه ريشهى هر مطلبى را در متون كهن پيدا كنند و در جهت تقويت مطلبى يا تضعيف موضوعى با استناد بر قرآن، روايات و ادلّهى عقليه اظهار نظر مىكردند. نمونهاى از اين مستندسازى قوى، كتاب مقتل امام حسين عليه السلام است كه از منابع عمده و قديمى بهره برده است. استاد خود دربارهى شيوهى كارشان گفتهاند: «اسلوب من در پژوهش برخلاف روش ساير علماـ كه چنانچه شاهدى مىيافتند تنها در پاورقى آدرس آن را مىنوشتندـ اين بود كه مثلاً در مورد مصدر و سند نهجالبلاغه هرچه مىيافتم استنساخ مىكردم و شواهد آن را نيز در كتاب مىآوردم؛ زيرا به نظر من مطالعهكننده بايد به فايدهى او برسد و نيازى به اصل نداشته باشد، مخصوصا اگر اصل مخطوط باشد كه احتمال تلف شدن آن مىرود. بنابراين هرچه شواهد از كتاب منقول منه مىيافتم، تماما در كتابم ذكر مىكردم. همچنين من صرفا به تحقيق منقولات پرداختهام، يعنى رأى و ابتكار علمى كمتر به كار بردهام و چيزهاى نقل كردهام كه جُلِّ آنها مورد عقيدهى اماميّه استـ يعنى مناقب استـ حال در اين مناقب اگر احيانا مدلول مصدر از لحاظ لفظ يا معنا با عقايد ما اختلاف داشته باشد آن را توجيه كردهام.»
ايشان همچنين دربارهى شيوهى خود در نسخهبردارى گفتهاند: «در كار نسخهبردارى هم موازين آن را رعايت مىكنم. فىالمثل آنچه را كه مىدانم قطعى و درست است مىآورم و هركجا ترديد پيدا كردم، در پاورقى مىنويسم كه در نسخهى اصلى چنين آمده است؛ ولى من نمىتوان درست است يا نه. شواهد خارجى را هم در پاورقى در جاى مناسبش قرار مىدهم. البتّه اگر مطلب متن را صحيح بدانم؛ امّا اگر موهوم بود، شواهد بيشترى بر نادرستى آن در پاورقى مىآورم.»
مرحوم استاد محمودى در پژوهشهاى خود توجّه ويژهاى به كتابهاى اهل سنّت داشت و معتقد بود چون كتابهاى آنها براى خودشان حجّت است، ما