از شمار خرد هزاران بيش - صفحه 171

5ـ روش كار و تحقيق:

استاد محمودى، شيوه‏اى را انتخاب كرده بودند كه مطالب و تحقيقاتشان بسيار متقن و مستند باشد و بر مستندسازى بسيار تأكيد داشتند. در اين زمينه كوشش مى‏كردند كه ريشه‏ى هر مطلبى را در متون كهن پيدا كنند و در جهت تقويت مطلبى يا تضعيف موضوعى با استناد بر قرآن، روايات و ادلّه‏ى عقليه اظهار نظر مى‏كردند. نمونه‏اى از اين مستندسازى قوى، كتاب مقتل امام حسين عليه ‏السلام است كه از منابع عمده و قديمى بهره برده است. استاد خود درباره‏ى شيوه‏ى كارشان گفته‏اند: «اسلوب من در پژوهش برخلاف روش ساير علماـ كه چنان‏چه شاهدى مى‏يافتند تنها در پاورقى آدرس آن را مى‏نوشتندـ اين بود كه مثلاً در مورد مصدر و سند نهج‏البلاغه هرچه مى‏يافتم استنساخ مى‏كردم و شواهد آن را نيز در كتاب مى‏آوردم؛ زيرا به نظر من مطالعه‏كننده بايد به فايده‏ى او برسد و نيازى به اصل نداشته باشد، مخصوصا اگر اصل مخطوط باشد كه احتمال تلف شدن آن مى‏رود. بنابراين هرچه شواهد از كتاب منقول منه مى‏يافتم، تماما در كتابم ذكر مى‏كردم. هم‏چنين من صرفا به تحقيق منقولات پرداخته‏ام، يعنى رأى و ابتكار علمى كمتر به كار برده‏ام و چيزهاى نقل كرده‏ام كه جُلِّ آن‏ها مورد عقيده‏ى اماميّه است‏ـ يعنى مناقب است‏ـ حال در اين مناقب اگر احيانا مدلول مصدر از لحاظ لفظ يا معنا با عقايد ما اختلاف داشته باشد آن را توجيه كرده‏ام.»
ايشان هم‏چنين درباره‏ى شيوه‏ى خود در نسخه‏بردارى گفته‏اند: «در كار نسخه‏بردارى هم موازين آن را رعايت مى‏كنم. فى‏المثل آن‏چه را كه مى‏دانم قطعى و درست است مى‏آورم و هركجا ترديد پيدا كردم، در پاورقى مى‏نويسم كه در نسخه‏ى اصلى چنين آمده است؛ ولى من نمى‏توان درست است يا نه. شواهد خارجى را هم در پاورقى در جاى مناسبش قرار مى‏دهم. البتّه اگر مطلب متن را صحيح بدانم؛ امّا اگر موهوم بود، شواهد بيشترى بر نادرستى آن در پاورقى مى‏آورم.»
مرحوم استاد محمودى در پژوهش‏هاى خود توجّه ويژه‏اى به كتاب‏هاى اهل سنّت داشت و معتقد بود چون كتاب‏هاى آن‏ها براى خودشان حجّت است، ما

صفحه از 178