2ـ علّامه عبداللّهبنِ يَحيَىبنِ حمزه (پورِ خودِ نويسندهى الدّيباج الوضى، كه وى به سالِ 788 ه ق درگذشته).
3ـ علّامه احمدبنِسليمانِ اوزرى (درگذشته به 810 ه ق)
4ـ علّامه اسماعيلبنِابراهيمبنِعطيهى نجرانى (درگذشته به 794 ه ق).
5ـ علّامه علىّبنِابراهيمِبنِعطيهى نجرانى (درگذشته پس از 801 ه ق) كه از برترين شاگردانِ يَحْيَىبنِ حمزه است.
6ـ علّامه محمّدبنِالمُرتَضَىبنِالمفضل (درگذشته به 732 ه ق)
7ـ علّامه احمدبنِحميدبنِسعيدِ حارثى (درگذشته در دههى هفتصد و پنجاه)
8ـ علّامه احمدبنِمحمّدِ شغدرى (نگر 1 / 48 و 49).
مىدانيم كه پيشواى نزدِ زيديان، باز بسته به شروطى است، از جمله خيزش و فراخوان.
خيزش و فراخوانِ يَحيَىبنِحمزه به روزِ دومِ رجبِ سالِ 729 ه ق بوده و در بلادِ صعده و ظاهر و بلادِ شرف به وقوع پيوسته است. وى، روى به صنعاء آورده، در آنجا با اسماعيليان كارزار كرده است، تا آنكه هر دو گروه دست از جنگ باز كشيده راهِ آشتى پيش گرفتند؛ و به هر روى، دستِ روزگار او را در آنچه مىخواست و مىجُست يارى نكرد. سرانجام، يحيى به حصنِ هران مطل در ذمار رفت و تأليف و تصنيف پيشه ساخت (نگر: 1 / 50)
زيديان او را مجتهدى بزرگ و فقيه و اصولى و لُغَوى و اديب قلم دادهاند. يحيى مردى بسيارنويس بوده است؛ چندان كه گفتهاند: شمارِ مصنّفاتِ وى به يكصد مُجَلَّد رسيده؛ و نيز گفتهاند: شمارِ كُرّاسههاى نگارشهايش به شمارِ روزهاىِ زندگانىِ وى ـ بل: از آن، فزونترـ بوده است. همچُنين گفته شده كه هيچيك از پيشوايانِ زيدى در بسيارنويسى به پايهى او نمىرسند. (نگر: 1 / 50 و 54 و 55)
او در دانشهاىِ گوناگون قلم زده و پُر نوشته است؛ آنسان كه در فقه دوازده كتاب تأليف كرده كه يكى از آنها الانتصار الجامع لمذاهب علماء الأمصار است در هجده مُجَلِّد، و ديگرى العمدة است در شش مُجَلَّد. در اصولِ فقه سه كتاب