پرداخته كه يكى از آنها الحاوى لحقائق الأدلّة الفقهيّة و تقرير القواعد القياسيّة است در سه مجلّد. در اصولِ دين يازده كتاب پرداخته، كه از آن جمله است: الشّامل لحقائق الأدلّة و اصول المسائل الدّينيّة در چهار مُجَلَّد. (نگر: 1 / 50 و 51)
گفتهاند كه يحيى با همهى بسيارنويسىاش به نگارشهاىِ خود نازشى نداشته، و از اين رهگذر، فروتنانه اين نگارشها را جُز «حواشى» نمىخوانده است (نگر: 1 / 54).
از نگارشهاىِ او، تصفية القلوب من درن الأوزار و الذّنوب است دربارهى تزكيهى نَفس و خودسازىِ اسلامى، كه بارها چاپ شده و دستنوشتهاىِ فراوان دارد. (نگر: 1 / 60)
در سياههاى از نگارشهاىِ او كه در پيشگفتارِ مصحّح الدّيباج الوضى به چاپ رسيده است، الإفحام لأفئدة الباطنيّة الطّغام فى الرّدّ عليهم فى الأسرار الإلهيّة و المباحث الكلاميّة به چشم مىخورَد كه گويا چاپ هم شده (نگر: 1 / 58). اگر دريافتِ ما از نامِ كتاب درست باشد و سخنِ يحيى در آن به استيزههاىِ انديشگى و باورشناختى ميانِ زيديان و اسماعيليان بازگردد، كتابى و سَنَدى بس در خورِ توجّه خواهد بود.
يحيى، از پيشوايانِ زيديان است، ليك دستِ كم در پارهاى از پرسمانها گرايشهاى معتزليانهى پُررنگى دارد و به جِد از كيش و انديشههاىِ معتزليان نشان پذيرفته است (نگر: 1/ 40)
يحيىبنِحمزه را پارهاى راىها و انديشههاىِ ويژه نيز بوده است كه در برخى نگارشهاىِ خويش در ميان نهاده و نقد و نظرهاىِ برخى از ديگر پيشوايانِ زيديان و دانشمندانِ اين كيش را برانگيخته است.
از راىهاىِ بس شگفتِ يحيىبنِحمزه آن است كه داورىِ ابوبكر را در رخدادِ فدك درست شمرده! برين بنياد كه آن را اجتهاد ابوبكر دانسته است!! اين راىِ يحيىبنحمزه را پيشواىِ زيديان، قاسمبنِمحمّد (درگذشته به سالِ 1029 ه ق) در كتاب الأساس فى عقائد الأكياس موردِ نقد و خُردهگيرى قرار داده، و از چند روىْ، داورىِ ابوبكر را مردود دانسته است، از جمله اين كه ابوبكر خود از طرفينِ