ديدگاهِ شخصيّت و كارنامه با اميرِ مؤمنان على عليه السلام بر سنجيدنى پنداشته و از حيثِ تجارِبِ همسان در حياتِ دينى به مقايسه گرفته است، به راستى «تركِ ادبِ شرعى» نموده و حقّا كه كارِ خُنَكى كرده! در چُنين جاىهاست كه آدمى يقين مىكند نخبگانِ زيديان از پايگاهِ حقيقى و حقيقتِ پايگاهِ معصومان عليهم السلام چه اندازه بىاطّلاع و غافل بوده و هستند! گمان نمىكنم حتّى نياز به گفتن باشد كه دانشورانِ امامى از همان ديرباز، گوىِ امامشناسى را به حق از زيديان رُبوده بودند، و با اين كيفيّت البتّه تعجّبى نيست اگر مىبينيم كه تشيّعِ زيدى به نوعى در تسنّن مُنحَل شده است!!
سخن دربارهى الدّيباج الوضى، سُخَنگاهى فراخ مىخواهد كهـ به تعبير فردوسىـ «مرا نيست ؛ فَرُّخ مر آن را كه هست!»
و السّلامُ عليكم و رحمةُ اللّه وَ بَركاتُهُ
اصفهانـ جويا جهانبخش