بازتاب - صفحه 188

ديدگاهِ شخصيّت و كارنامه با اميرِ مؤمنان على عليه ‏السلام بر سنجيدنى پنداشته و از حيثِ تجارِبِ همسان در حياتِ دينى به مقايسه گرفته است، به راستى «تركِ ادبِ شرعى» نموده و حقّا كه كارِ خُنَكى كرده! در چُنين جاى‏هاست كه آدمى يقين مى‏كند نخبگانِ زيديان از پايگاهِ حقيقى و حقيقتِ پايگاهِ معصومان عليهم ‏السلام چه اندازه بى‏اطّلاع و غافل بوده و هستند! گمان نمى‏كنم حتّى نياز به گفتن باشد كه دانشورانِ امامى از همان ديرباز، گوىِ امام‏شناسى را به حق از زيديان رُبوده بودند، و با اين كيفيّت البتّه تعجّبى نيست اگر مى‏بينيم كه تشيّعِ زيدى به نوعى در تسنّن مُنحَل شده است!!
سخن درباره‏ى الدّيباج الوضى، سُخَنگاهى فراخ مى‏خواهد كه‏ـ به تعبير فردوسى‏ـ «مرا نيست ؛ فَرُّخ مر آن را كه هست!»
و السّلامُ عليكم و رحمةُ اللّه‏ وَ بَركاتُهُ
اصفهان‏ـ جويا جهان‏بخش

صفحه از 188