مقدمه
در بررسى روايات معرفة اللّه باللّه براساس آيات و روايات و اقوال صاحب نظران روشن مىشود كه راه انحصارى معرفت خداوند سبحان، خود اوست و اگر او خودش را به بندگانش نشناساند، هيچ بندهاى به هيچ وجه معرفتى از او نمىيابد. همچنين روشن مىشود كه هر آنچه به خودى خود توسط قواى ادراكى انسان شناخته شوند، خدا نيست. ۱ در اين گفتار، به بررسى آيات و رواياتى مىپردازيم كه دلالت دارند معرفت خداوند سبحان فعل اوست، نه فعل اختيارى بندگان. در نتيجه تكليفى هم از سوى خداى سبحان به آن نشدهاند. به تعبير ديگر، بر عهدهى خود اوست كه معرفت خويش را به آنها عطا كند. وظيفه بندگان در قبال تعريف او، تسليم، اقرار، اذعان و تصديق قلبى و زبانى است. اين مطلب در برخى روايات به معرفت تعبير شده است و بندگان به اين امرـ كه فعل اختيارى آنهاستـ مكلّف گرديدهاند.
براى اين بررسى، ابتدا بر اساس آيات قرآن و روايات معصومين عليهم السلام به اثبات مدّعاى خود مىپردازيم. سپس رواياتى كه ظاهر آنها با اين نكته تعارض دارد، بررسى مىشود و وجه جمع ميان اين دو گروه روايات، بيان مىگردد. ۲
1. در آيات قرآن
1ـ 1. هدايت به عهده خداست
«إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى»
۳
«هدايت منحصرا به عهده ما است.»
«إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلـكِنَّ اللّهَ يَهْدِي مَنْ يَـشاءُ»
۴
«تو كسى را كه دوست مىدارى، نمىتوانى هدايت كنى. بلكه خدا است كه هر كسى را كه بخواهد،راه مىنمايد.»
«لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ وَلـكِنَّ اللّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ»
۵
1.بنگريد به: سلسله مقالات مرورى بر احاديث معرفت خدا، در فصلنامهى سفينه شماره ۷ تا ۱۰.
2.بررسى آراى عالمان در اين زمينه به گفتارى ديگر موكول مىشود.
3.الليل / ۱۲.
4.قصص / ۵۶.
5.البقره / ۲۷۳.