و تذكّرات آنان دور باشند، به معرفت خداوند سبحان دست نمىيابند، زيرا فطرت آنان اثاره نمىشود يعنى روشن و آشكار نمىشود و نسبت به خداوند سبحان در غفلت و فراموشى خواهند بود. به همين جهت چنين اشخاصى نه هدايت دارند، نه كافرند، نه مشرك و نه مؤمن. بلكه به صريح روايات، اين اشخاص «ضلاّل» يعنى «گمگشتگان»اند. ۱
1ـ 2. تكليف انسان به معرفت خدا صحيح نيست
لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلّا وُسْعَها
۲
لا نُـكَلِّفُ نَفْساً إِلّا وُسْعَها
۳
لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلّا ما آتاها
۴
توانايى بر انجام تكاليف، از شروط عام همه تكاليف است. تكليف انسان بر امرى كه قدرت به آن را ندارد، امرى قبيح است كه از هيچ عاقل حكيمى سر نمىزند. معرفت و هدايت فعل انحصارى حقّ متعال است كه براى هيچ كس، راهى به آن قرار نداده است و همه قواى ادراكى انسان، از رسيدن به آن عاجز و ناتوانند، پس تكليف انسان به معرفت خداوند سبحان تكليف به غير مقدور خواهد بود. يكى از مصاديق روشن و آشكار آيات مزبور، معرفت خداى سبحان است. البتّه آيات شريفه به تنهايى، دلالت ندارد بر اين كه معرفت، فعل اللّه است. ولى روايتى كه در تفسير يكى از آيات شريفه نقل گرديده و در سطور بعدى خواهد آمد، نشان مىدهد كه آيات به معرفة اللّه تعالى هم ناظر است.
2. در روايات
2ـ 1. عبد الأعلى مىگويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم:
أَصْلَحَكَ اللَّهُ! هَلْ جُعِلَ فِي النَّاسِ أَدَاةٌ يَنَالُونَ بِهَا الْمَعْرِفَةَ؟ قَالَ: فَقَالَ: «لا.»
1.جايگاه بيان تفصيلى اين مطلب، بحث معرفت فطرى است.
2.بقره / ۲۸۶.
3.انعام / ۱۵۲.
4.طلاق / ۷.