معرفت و هدايت، فعل خدا است آيات و روايات - صفحه 21

امور، بدان جهت است كه او اسباب و آلات آن فعل را براى ما فراهم كرده است، نه اين‏كه خود او آن فعل را در ما پديد مى‏آورد. مثلاً خداوند سبحان براى معرفت امور حسّى، حواسّى در اختيار ما گذاشته است كه من، اگر از آن‏هاـ با نور علمى كه خداى تعالى به من داده است‏ـ استفاده كنم، نسبت بدان‏چه از طريق آن‏ها به من مى‏رسد، عالم مى‏شوم. البته خداوند متعال مى‏تواند همين امر محسوس را بدون واسطه حسّ به من عطا كند، ولى به طور معمول كار خداى سبحان اين است كه انسان با نور علم كه از خدا بگيرد، بتواند از طريق حواس خود، نسبت به امور حسّى معرفت يابد.
اين امر كه درباره امور محسوس به حواس پنج‏گانه ظاهرى گفته شد، در مورد حواس باطنى و ديگر قواى ادراكى انسان نيز جارى است. بالاتر از همه اين‏ها نور علم و عقل است، كه ذاتشان عين كشف است. وقتى خداى سبحان اين نور را به كسى عطا كند، به هر اندازه‏اى كه بنده واجد آن مى‏شود، در حقيقت واجد كشف است، يعنى واجد شدن آن، عين واجديت علم و معرفت و شناخت است و از آن‏جا كه نور علم و عقل، عطاى پروردگار متعال است، معرفت هم عطاى پروردگار خواهد بود.
ولى بايد توجه داشت كه عطاى نور علم و عقل به معناى عطاى علم و معرفت به شيء خاص نيست و شناخت مضاف به شيء خاصّ، از ناحيه خود انسان با استفاده از عطاى پروردگار صورت مى‏گيرد. امّا در مورد خداى سبحان و اوصاف و افعال او، قواى ادراكى بشرـ حتى نور علم و عقل‏ـ از رسيدن به او عاجز و ناتوان‏اند، پس چاره‏اى نيست جز اين‏كه خداوند سبحان معرفت خويش را خود به بندگانش به نحو خاصّ عطا كند. پس، اين نكته كه معرفت در مورد خداوند سبحان و اوصاف و افعالش فعل خداست، با آن نكته كه معرفت در امور ديگر فعل خداست، بايد متفاوت باشد.

2ـ 11. صفوان مى‏گويد: به عبد صالح ۱ عرض كردم:

هَلْ فِي النَّاسِ اسْتِطَاعَةٌ يَتَعَاطَوْنَ بِهَا الْمَعْرِفَةَ؟ قَالَ: «لا، إِنَّمَا هُوَ تَطَوُّلٌ مِنَ

1.منظور، امام موسى‏بن‏جعفر عليهماالسلاماست. (پاورقى بحارالأنوار ۵ / ۲۲۳).

صفحه از 43