و مراتب معرفت بيان شد، برمىآيد كه آيه شريفه به هر دو مورد قابل حمل است، زيرا هر مرتبه از معرفت، وظيفهاى خاص نسبت به خودش دارد كه اداى آن، شكر آن مرتبه محسوب مىشود و عدم اتيان وظيفه آن، كفر در مورد آن خواهد بود. بنابراين، آيه را مىتوان به هدايت به طور مطلق حمل كرد.
به نظر مىرسد در بيشتر آيات مربوط به معرفت ابتدايى، سخن از معرفت فطرى مىرود. اين آيات بايد در گفتارى مستقل مربوط به فطرى بودن معرفت خدا مورد بحث قرار گيرد.
آيات ذيل در زمينهى معرفت ثانوى است:
«مَنْ يُـؤْمِنْ بِاللّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ»۱«آن كس كه به خدا ايمان آورد، دلش را هدايت مىكند»«وَالَّذِينَ جاهَـدُوا فِـينا لَنَهْدِيَـنَّهُمْ سُبُلَنا»۲«آنان كه در راه ما مجاهده كنند، به راههايمان هدايتشان مىكنيم»«وَ يَزِيدُ اللّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدَىً»۳«آنانكه قبول هدايت مىكنند، خداوند هدايتشان را افزون مىدارد»«وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً»۴«آنان كه هدايت مىپذيرند، هدايتشان را مىافزايد»«لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»۵«اگر شما شكر كنيد، قطعاً فزونى خواهم بخشيد»
اين آيهى شريفه به طور مستقيم بر وجود معرفت ثانوى دلالت ندارد. ولى با توجه به اينكه پذيرش هدايت و معرفت در حقيقت شكر آن است، دلالت اين آيهى شريفه هم بر مطلب مورد نظر روشن مىگردد. آيات يادشدهى پيشين نيز بر اين دلالت تأكيد مىكند.
1.تغابن / ۱۱.
2.عنكبوت / ۶۹.
3.مريم / ۷۶.
4.محمد صلى الله عليه و آله وسلم / ۷۶.
5.ابراهيم / ۷.